هر غزل یادت بیفتم مثل باران می شود
هر غزل یادت بیفتم مثل باران می شود
تا تو باشی واژه هایم نیز عریان می شود
یک نگاهت لرزه بر اندام من انداخته
مثل سقفی که به یک آه تو ویران می شود
بی محابا میرسی در شعرمن گل می کنی
موج ها با بودنت در شعر پنهان می شود
هر زمان نامت برای شعر را لب می زنم
از تو گفتن هم برایم سهل و آسان می شود
شعر لیلایی است در من وقت توفان غزل
مثل مجنون حس من با تو غزلخوان می شود
عشق توفان است تقصیر زلیخا نیز نیست
هرکه عاشق می شود یک عمر حیران می شود
شیوه چشمان تو دل از کف ما بردن است
آسمان هم با نگاه تو پریشان می شود
🍃🥀🍃
تا تو باشی واژه هایم نیز عریان می شود
یک نگاهت لرزه بر اندام من انداخته
مثل سقفی که به یک آه تو ویران می شود
بی محابا میرسی در شعرمن گل می کنی
موج ها با بودنت در شعر پنهان می شود
هر زمان نامت برای شعر را لب می زنم
از تو گفتن هم برایم سهل و آسان می شود
شعر لیلایی است در من وقت توفان غزل
مثل مجنون حس من با تو غزلخوان می شود
عشق توفان است تقصیر زلیخا نیز نیست
هرکه عاشق می شود یک عمر حیران می شود
شیوه چشمان تو دل از کف ما بردن است
آسمان هم با نگاه تو پریشان می شود
🍃🥀🍃
۸.۰k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.