به یاد روز های رفته می گریم که می دانم

به یاد روز های رفته می گریم که می دانم
به پای من نمی مانی و من پای تو می مانم
.
گدایی در مقام پیش پای شاهیم یعنی
به یاد پنجه ی عشق تو چون تنبور نالانم
.
به هر سودی رسیدم باز می بینم زیانکارم
پی آدم شدن بودم اگر عمری ست انسانم
.
اگر یک بار دیگر از گناه او بپرهیزم
عزیز مصر حق دارد بیندازد به زندانم
.
در آغوشت کشیدم تا بدانی دوستت دارم
نمی فهمی چرا می لرزد از تردید دستانم
.
هلال ماهی و من با تو خون می جوشد از جانم
تو عید فطری و من پای تا سر عید قربانم
.
تمنای شراب سرخ لب هایت حلالم باد
به جامی میهمانم کن که سرمستی ست ایمانم
.
#مهدی_مظاهری
دیدگاه ها (۳)

یک زن گاهی قهر میکند نه برای اینکه نازش را بخری برای این قهر...

گفت:همه ش که نباید توو فکر اتفاقای افتاده باشی،گاهی هم باید ...

ﺧﺐ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ؟ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢﯾﮑﯽ...

قدیم ترها همیشه علاجی برای هر دردی بود؛ مثل روغن چرخ خیاطی ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط