زنی با موهای سیاه

زَنی‌ با موهای سیاه

با بارانی سیاه

با شال گردَنی سیاه

با کاغذی دَر مُشت

رویَش نوشته

" تو بَهانه شعر‌های مَنی"

زَنی‌ که دل به بارانی خیابان‌ها میدَهَد

میرَوَد

میرَوَد

میرَوَد

وَ زیر لَب می‌خوانَد

" دُعا کن بَرنگردم "

زَنی شبیهِ مَن ..

①③:⑤⑧
دیدگاه ها (۲)

هَـوآ دَـم دآرـه ..هَـوآ سَـم دآرـه ..۱۴:۰۰

[ نـوسـتآلــژــــی ]۰۰:۰۶

خآلـی تَـر اَز سکوتَـم ..اَنبـوهــی اَز تَـرآنـهبــا یـادِ ص...

این مَنَم که گُم شُدَم . . .یآ تویی که پِیدآ نمیشی؟ . . .②③:...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

عمارت جونگکوک شبیه قصر نبود… بیشتر شبیه چیزی بود که سایه‌ها ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط