پدر من کارگر بود

پدرِ من کارگر بود
پدرِ او معلم

ما پولِ عروسی نداشتیم
آنها پولِ جهاز

به هم نرسیدیم

سالها سپری شد
او پزشک شد و من معلم

پسرش دانش آموزم شده
و گاهی من بیمارش میشوم

اما آنچه هم "درد" و هم "درمان"مان شد
پولِ کمِ حلالِ پدرانمان بود ...
دیدگاه ها (۳)

دو دقیقه آمدیم دورت بگردیمهمه اش که آشپزخانه بودیبیابنشینموه...

بدترین جای قضیه آنجاست کهتویِ خیابان،محلِ کارو هرجا که فکرش ...

هر کسی در دلِ من جای خودش را داردجانشینِ تو در این سینه، خدا...

اونجا که علیرضا طلیسچی میگه"کاش بش میگفتم قلبم به عشقش میتپه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط