ا٫ت: سلام من کیم ا٫ت هستم ۲۲ سالمه
ا٫ت: سلام من کیم ا٫ت هستم ۲۲ سالمه
خب یه دوسالی میشه با جیهوپ ازدواج کردم خیلی دوسش دارم اونم دوسم داره اما این آخریا. خیلی باهام سرد شده دیر میاد خونه صبح زود میره شاید کاراش توی شرکت خیلی زیاد شده خسته میشه اما خب منم آدمم نیاز به توجه دارم
ا٫ت:نکنه دیگه دوسم نداره شایدم با یکی دیگست آره آنقدر تو چشمش بودم دلشو زدم دیگه هوففف یه نگاهی به ساعت کردم ۹ شب بود هوفففف چرا هوسوک نمیاد تصمیم گرفتم امشب براش شام مورد علاقشو درست کنم اومد خونه باهام حرف بزنیم بخاطر همین رفتم تو آشپز خونه شروع کرد درست کردن غذا( خب بچه ها غذای مورد علاقه جیهوپ کیمچی دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه)
یکم کمیچی یکم پاستا درست کردم منتظر هوسوک بودم دیگه نزدیکای ۱۱ شب بود دیگه نا امید شدم رفت برم بخوابم که صدای باز شدن در اومد دیدم جیهوپ اومده
ا٫ت:سلام عزیزم
هوپی:هومم سلام(سرد)
ا٫ت:شام درست کردم نمیخوری
هوپی:نه سیرم(سرد)
دید راوی:هوپی رفت خوابید ا٫ت نشست تو آشپز خونه
ا٫ت:خیلی بغض داشتم مگه جیهوپ نمی گفت دلتو هیچ وقت نمی شکنم چیشد بعد از کلی بحث کردن با خودم رفتم رو کاناپه خوابیدم
............
پارت اول
خب یه دوسالی میشه با جیهوپ ازدواج کردم خیلی دوسش دارم اونم دوسم داره اما این آخریا. خیلی باهام سرد شده دیر میاد خونه صبح زود میره شاید کاراش توی شرکت خیلی زیاد شده خسته میشه اما خب منم آدمم نیاز به توجه دارم
ا٫ت:نکنه دیگه دوسم نداره شایدم با یکی دیگست آره آنقدر تو چشمش بودم دلشو زدم دیگه هوففف یه نگاهی به ساعت کردم ۹ شب بود هوفففف چرا هوسوک نمیاد تصمیم گرفتم امشب براش شام مورد علاقشو درست کنم اومد خونه باهام حرف بزنیم بخاطر همین رفتم تو آشپز خونه شروع کرد درست کردن غذا( خب بچه ها غذای مورد علاقه جیهوپ کیمچی دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه)
یکم کمیچی یکم پاستا درست کردم منتظر هوسوک بودم دیگه نزدیکای ۱۱ شب بود دیگه نا امید شدم رفت برم بخوابم که صدای باز شدن در اومد دیدم جیهوپ اومده
ا٫ت:سلام عزیزم
هوپی:هومم سلام(سرد)
ا٫ت:شام درست کردم نمیخوری
هوپی:نه سیرم(سرد)
دید راوی:هوپی رفت خوابید ا٫ت نشست تو آشپز خونه
ا٫ت:خیلی بغض داشتم مگه جیهوپ نمی گفت دلتو هیچ وقت نمی شکنم چیشد بعد از کلی بحث کردن با خودم رفتم رو کاناپه خوابیدم
............
پارت اول
۱۸.۵k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.