تنها امید ادامه پارت ۷
تنها امید ادامه پارت ۷
سانزو : بله بله من برم به بقیه خبر رسانی کنم (o(*^▽^*)o)
میکو : ن....نهـــــ
دیر بود و سانزو رفت مثل فشفشه خبر رسانی کنه میکو هم سریع پانسمان زخم مایکی رو عوض کرد و درحالی که هنوز سرخ بود رفت تا بیوفته به جون سانزو
بعد از کلی کل کل سانزو و میکو بالاخره خسته شدن و پخش زمین شدن
ران : چه عجب مبارکه مایکیی انتظار هر کسی جز میکو رو داشتم😂
ریندو : مبارکتون ، یکم زود تر نباید به هم دیگه میگفتید ؟(●´⌓`●)
کاکوچو : اوو پس بالاخره دختر کوچولوی بونتن یکیو انتخاب کرد
کوکو : عروسیتونو من حساب نمیکنمااا
مایکی : ما هنوز دوست دختر دوست پسر رسمی هم نشدیم تو فکر عروسی ای -ــ•
میکو =🍒🍒🍒
سانزو: میکو بپا مایکی جا لبو نخورتت🤣
مایکی : خوردنش بهتره خوشمزه تر از لبوعه😈
میکو = 🍒🍒🍒🍒
ران : فکنم از هوش بره 😂
ریندو : فکر نکن مطمئن باش o((*^▽^*))o
کوکو : حالا باشه ولش کنین یکم آروم شه
سانزو : بله بله من برم به بقیه خبر رسانی کنم (o(*^▽^*)o)
میکو : ن....نهـــــ
دیر بود و سانزو رفت مثل فشفشه خبر رسانی کنه میکو هم سریع پانسمان زخم مایکی رو عوض کرد و درحالی که هنوز سرخ بود رفت تا بیوفته به جون سانزو
بعد از کلی کل کل سانزو و میکو بالاخره خسته شدن و پخش زمین شدن
ران : چه عجب مبارکه مایکیی انتظار هر کسی جز میکو رو داشتم😂
ریندو : مبارکتون ، یکم زود تر نباید به هم دیگه میگفتید ؟(●´⌓`●)
کاکوچو : اوو پس بالاخره دختر کوچولوی بونتن یکیو انتخاب کرد
کوکو : عروسیتونو من حساب نمیکنمااا
مایکی : ما هنوز دوست دختر دوست پسر رسمی هم نشدیم تو فکر عروسی ای -ــ•
میکو =🍒🍒🍒
سانزو: میکو بپا مایکی جا لبو نخورتت🤣
مایکی : خوردنش بهتره خوشمزه تر از لبوعه😈
میکو = 🍒🍒🍒🍒
ران : فکنم از هوش بره 😂
ریندو : فکر نکن مطمئن باش o((*^▽^*))o
کوکو : حالا باشه ولش کنین یکم آروم شه
۲.۱k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.