بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است
شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است
آن چنان می فشرد فاصله راه نفسم
که اگر زود، اگر زود بیایی دیر است
رفتنت نقطه پایان خوشیهایم بود
دلم از هرچه و هرکس که بگویی سیر است
سایهای مانده ز من بی تو که در آینه هم
طرح خاکستریاش گنگترین تصویر است
خواب دیدم که برایم غزلی میخواندی
دوستم داری و این خوبترین تعبیر است
کاش میبودی و با چشم خودت میدیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است
تارهای نفسم را به زمان میبافم
که تو شاید برسی، حیف که بیتاثیر است
- سوگل مشایخی
#شعر #غمگین #متن #نوشته
شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است
آن چنان می فشرد فاصله راه نفسم
که اگر زود، اگر زود بیایی دیر است
رفتنت نقطه پایان خوشیهایم بود
دلم از هرچه و هرکس که بگویی سیر است
سایهای مانده ز من بی تو که در آینه هم
طرح خاکستریاش گنگترین تصویر است
خواب دیدم که برایم غزلی میخواندی
دوستم داری و این خوبترین تعبیر است
کاش میبودی و با چشم خودت میدیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است
تارهای نفسم را به زمان میبافم
که تو شاید برسی، حیف که بیتاثیر است
- سوگل مشایخی
#شعر #غمگین #متن #نوشته
۲.۷k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳