روزی اگر دیدید دلم خواست نباشم

روزی اگر دیدید، دلم خواست نباشم،
نگویید چرا؟ نگویید برای چه؟
جوابی در من نخواهید یافت!
من تهی شده ام از هر پاسخی...
دیگر درون من، چیزی از من یافت نمی‌شود!
همانند چمن زاری بودم زیبا!
اما حالا شده ام بیابانی جنگ زده...
بگردید!
به گوشه کنار قلبتان، سری بزنید!
شاید بذر یک خاطره از من و یا یک رویا از من یافتید...
بیایید، این بذر را در گوشه کناری از این بیابان بکارید، بلکه جوانه ای زند و باغ خشکیده ام را کمی تازه تر کند...
-نازنین باغبان
دیدگاه ها (۱)

‌...

اوه اوه...🙊به فنا رفتیم🙈😅

شاید تحمل دردش هم یه نوع قدرت باشه^^🍃

"گلرخ "پارت ۱نشسته بودم توی اتاقم و مشغول کار روی طرح جدیدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط