کنار هم نشسته بودیم زل زده بودیم به آسمون

کنار هم نشسته بودیم زل زده بودیم به آسمون
پرسید از چی میترسی؟
نگاش کردم و گفتم از تنهایی؛ بغلم کرد...
پرسید الان چی؟
گفتم هنوزم از تنهایی
اما حالا بیشتر
خیلی بیشتر....
@tiamo_h
دیدگاه ها (۱)

سرانجام عشقمان چه شد؟؟؟تویی که رفتیمنی که جا ماندم ...و خدای...

اشتباه آخرمان این بودآغوشمان را تا کردیم گذاشتیم در چمدان ها...

یه شب وقتی کاملا فراموشش کردیخوابشو میبینی و هرچی رشته کردی ...

غمگینم مثل همه ی زن هایی که دوست داشتند در این لحظه جای دیگر...

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

black flower(p,243)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط