.
.
.
تو به دستهای من فکر کن
من به تنت
هرجا که باشم
دستهام گُر میگیرد
شعلهور میشود
تو به چشمهای من فکر کن
من به راه رفتنت
هرجای این دنیا باشی
میآیی
نارنجی من
سراسیمه و خندان میآیی
تو به خورشید فکر کن
من به ماه
زمانی میرسد که هر دو
در یک آسمان ایستادهاند
روبروی هم
به شبی فکر کن
که نه ماه دارد ، نه خورشید
تو را دارد.
.
@mastalast
.
تو به دستهای من فکر کن
من به تنت
هرجا که باشم
دستهام گُر میگیرد
شعلهور میشود
تو به چشمهای من فکر کن
من به راه رفتنت
هرجای این دنیا باشی
میآیی
نارنجی من
سراسیمه و خندان میآیی
تو به خورشید فکر کن
من به ماه
زمانی میرسد که هر دو
در یک آسمان ایستادهاند
روبروی هم
به شبی فکر کن
که نه ماه دارد ، نه خورشید
تو را دارد.
.
@mastalast
۶۷۵
۱۲ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.