نمی دانم

‌نمی دانم ..
چرا وقتی به آغوش می گیرمت
دیگر به هیچ چیز فکر نمی کنم
شاید آغوش توبُن بست
تمام افکارم است ‌...
#مانی_دانته

دیدگاه ها (۲)

امروز هم پُستچیِ پیرِ این کوچه هم پیدایش نشد پنجره را ببندم ...

‌گاه آرزو می‌کنم زورقی باشم برای توتا بدانجا برمت که می‌خواه...

نگشتم از تو هرگز ای صنم سیرولیک از هجر گشتم دم به دم سیرهمی‌...

می خواهم از تو بنویسمبا نامت تکیه گاهی بسازمبرای پرچین های ش...

موسیقی

شب ها خوابم نمی برهپیش کسی هم بارمسهمان دلبر فقط یار من💔فقط ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط