وقتی میخواستی باهاشون شوخی کنی و بارنگ دستتو جوریی قرمز م
وقتی میخواستی باهاشون شوخی کنی و بارنگ دستتو جوریی قرمز میکنی که انگار خونا و رگتو زدی
نامجون:شک میکنه دستتو میگیرع بو میکنه و میگه:هه سعی نکن منو گول بزنی این که رنگه😐
جین:با نگرانی میاد سمتت و مرگه:ا/تهه خوبی چ...چرا اینکارو کردی؟(بابغض)که میبینه میخندی و میگه:ای خدا هویجت کنه پدصگ مردم از ترس
یونگی:میخواسته بیاد تو پذیرایی که دیده داریی دستتو قرمز میکنی پس واکنشی نشون نمیده
جیهوپ:شوخی دیگ نه؟(باگریه)میبینه خندیدی:هولت میده اونور و مبگه:مرض داریی هااا
جیمین:شوکه میشه و چیزی نمیگه
ا/ت:جیمینی شوخی بوداااا
جیمین:میدونم داشتم نقش بازی میکردم(ععع کلک من فک کردم واقعا شوکه شده🤣💔)
تهیونگ:یونتان برو ببین خونه یا رنگ
کوک:میدونه شوخیه اونم برا اینکه دیت از نقش بازی کردن بر داریی میگه:هعی دختر خوبی بود حالا مهم نی بعدا یکی دیگه پیدا میکنم برا زندگی
ا/ت:زندت نمیزارم(هوی هوز دس به بچم بزنی تزکه تیکت میکنماااا)
❌️اصکی ممنوع ❌️
سناریو درخواستی داشتید بگید 🥲
نامجون:شک میکنه دستتو میگیرع بو میکنه و میگه:هه سعی نکن منو گول بزنی این که رنگه😐
جین:با نگرانی میاد سمتت و مرگه:ا/تهه خوبی چ...چرا اینکارو کردی؟(بابغض)که میبینه میخندی و میگه:ای خدا هویجت کنه پدصگ مردم از ترس
یونگی:میخواسته بیاد تو پذیرایی که دیده داریی دستتو قرمز میکنی پس واکنشی نشون نمیده
جیهوپ:شوخی دیگ نه؟(باگریه)میبینه خندیدی:هولت میده اونور و مبگه:مرض داریی هااا
جیمین:شوکه میشه و چیزی نمیگه
ا/ت:جیمینی شوخی بوداااا
جیمین:میدونم داشتم نقش بازی میکردم(ععع کلک من فک کردم واقعا شوکه شده🤣💔)
تهیونگ:یونتان برو ببین خونه یا رنگ
کوک:میدونه شوخیه اونم برا اینکه دیت از نقش بازی کردن بر داریی میگه:هعی دختر خوبی بود حالا مهم نی بعدا یکی دیگه پیدا میکنم برا زندگی
ا/ت:زندت نمیزارم(هوی هوز دس به بچم بزنی تزکه تیکت میکنماااا)
❌️اصکی ممنوع ❌️
سناریو درخواستی داشتید بگید 🥲
۶.۳k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.