شوق پریدن سرتاسر وجودم را گرفته

شوق پریدن سرتاسر وجودم را گرفته..
از همین حالا کف دستهایم عرق کرده..اضطراب همان روزهای اول مرا گرفته..قلبم توی سینه جا نمیشود..خودش را دارد به در و دیوار سینه میکوبد ..
بلایت به جانم..
دیدگاه ها (۱)

تو دریایی منی اغوش وا کن...که میخواهد این غوی تنها....وقت اذ...

تنها کلامی که برایم گفتنش بار سنگینی دارد,همین دوستت دارم اس...

وااااااااااااای برای دیدنت تاب ندارم..قرار ندارم..دیگر حتی خ...

تاب نیست,تحمل نیست...باید نگرانت بود..باید نگران چشمهایت بود...

زخم کهنه پارت ۱۴۲چرا باید تظاهر کنه؟ نمیبایست توی این سالا ی...

زخم کهنه پارت ۱۰۰ حواسش نبود چقدر دختر فوق العادهی روبروش رو...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط