وقتی برای اولین بار تو کنسرت دیده بودت و...
وقتی برای اولین بار تو کنسرت دیده بودت و...
۱/۳
ویو مهدیا
آخیش بالاخره بعد از چند سال تونستم پول هام رو جمع کنم و برم کنسرت داشتم لباس هام رو میزاشتم تو ساک که مامانم اومد داخل
مامان : مطمئنی دخترم میخوای بری؟!
+مامان من این همه سال صبر نکردم که الان که فرصت پیدا شده بخوام برم
مامان:😁 خب حالا دختر من بره کره میخواد برام سوغاتی چی بیاره برام ؟!
+دوماد (خنده)
مامان:خنده ) (حالا اگر مامان ما بود ...)
مامان رفت بیرون سریع رو تخت دراز کشیدم و خوابیدم برای فردا خیلی ذوق داشتم
ویو صبح
ساعت چهار بود بیدار شدم و یه دوش گرفتم پرواز ساعت هشت صبح بود و ساعت یک کره می رسیدم رفتم یه چی درست کردم و خوردم بعد رفتم بالا لباسام رو عوض کردم ساک رو گرفتم و از مامان و بابام خداحافظی کردم
سوار تاکسی شدم و به سمت فرودگاه رفتم وقتی رسیدم ساعت هفت و ده دقیقه بود
کار های لازم رو کردم سوار هواپیما شدم هواپیما که حرکت کرد هندزفری رو گذاشتم تو گوشم و خوابیدم
پرش زمانی به پنج ساعت بعد
سوار تاکسی شدم و به خونه ای که اجاره کرده بودم رفتم تابستان بود و سرکار نمیرفتم برا همین تصمیم گرفتم سه ماه تابستان رو اینجا بمونم کنسرت فردا بود پس یه استراحت کوچیک کردم و حاضر شدم رفتم بیرون که هم برا فردا خرید کنم هم برا خونه
یه لباس خوشگل برا فردا کنسرت گرفتم نزدیک های ساعت هشت بود که رسیدم خونه یه نودل خوردم و بعد رفتم خوابیدم آنقدر ذوق داشتم که حد و حساب نداشت
پرش زمانی به فردا
سریع حاظر شدم و به سمت کنسرت رسیدم برای اینکه راحت تر باشم رفته بودم قسمت Vip که کلا فقط من بودم و یه دختر دیگه
اعضا اومدن داخل که یکدفعه ...
حمایت یادتون نره
این در واقع یه فیک هست که بیشتر از سه یا چهار تا پارت نداره !
#bts#BTS#army#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK
۱/۳
ویو مهدیا
آخیش بالاخره بعد از چند سال تونستم پول هام رو جمع کنم و برم کنسرت داشتم لباس هام رو میزاشتم تو ساک که مامانم اومد داخل
مامان : مطمئنی دخترم میخوای بری؟!
+مامان من این همه سال صبر نکردم که الان که فرصت پیدا شده بخوام برم
مامان:😁 خب حالا دختر من بره کره میخواد برام سوغاتی چی بیاره برام ؟!
+دوماد (خنده)
مامان:خنده ) (حالا اگر مامان ما بود ...)
مامان رفت بیرون سریع رو تخت دراز کشیدم و خوابیدم برای فردا خیلی ذوق داشتم
ویو صبح
ساعت چهار بود بیدار شدم و یه دوش گرفتم پرواز ساعت هشت صبح بود و ساعت یک کره می رسیدم رفتم یه چی درست کردم و خوردم بعد رفتم بالا لباسام رو عوض کردم ساک رو گرفتم و از مامان و بابام خداحافظی کردم
سوار تاکسی شدم و به سمت فرودگاه رفتم وقتی رسیدم ساعت هفت و ده دقیقه بود
کار های لازم رو کردم سوار هواپیما شدم هواپیما که حرکت کرد هندزفری رو گذاشتم تو گوشم و خوابیدم
پرش زمانی به پنج ساعت بعد
سوار تاکسی شدم و به خونه ای که اجاره کرده بودم رفتم تابستان بود و سرکار نمیرفتم برا همین تصمیم گرفتم سه ماه تابستان رو اینجا بمونم کنسرت فردا بود پس یه استراحت کوچیک کردم و حاضر شدم رفتم بیرون که هم برا فردا خرید کنم هم برا خونه
یه لباس خوشگل برا فردا کنسرت گرفتم نزدیک های ساعت هشت بود که رسیدم خونه یه نودل خوردم و بعد رفتم خوابیدم آنقدر ذوق داشتم که حد و حساب نداشت
پرش زمانی به فردا
سریع حاظر شدم و به سمت کنسرت رسیدم برای اینکه راحت تر باشم رفته بودم قسمت Vip که کلا فقط من بودم و یه دختر دیگه
اعضا اومدن داخل که یکدفعه ...
حمایت یادتون نره
این در واقع یه فیک هست که بیشتر از سه یا چهار تا پارت نداره !
#bts#BTS#army#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK
۳۶.۰k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.