part3(1)
part3(1)
همینطوری داشتیم میرفتیم که چشمم خورد به بستنی فروشی فک کنم یکم از این پسره پول بکنم خوب باشه
+هییییی تهییی جووون یه بستنی بگیر
_چه طعمی؟!
+نه دیگه اسکوپی میخوام
_چه طعم هایی؟!
+ناموسن میخری؟!
_اره
*منم میخوام شکلاتیشو
_باشه و تو
+بگو همشو وانیلی بزنه با رگه های شکلاتی
_باشه
+هی مینجی بابات ولخرجه؟!
_تقریبا
=خوب داری ازش استفاده میکنی ها
+آره خب عیبش چیه؟!
=این روزا بشاش شدی چیزی شده؟!
+مهارش کردم
=چیکار کردیییی؟!(داد)
ویو تهیونگ
رفتم بستنیارو بگیرم که خودمم بستنی دلم خواست برا خودم خواستم سفارش بدم که صدای اقای لی بلند شد سفارشو لغو کردم رفتم سمتشون اقای لی عصبانی بود سون هیم از اون 2برابر عصبانی تر خواستم دلیشلشو بپرسم که......
همینطوری داشتیم میرفتیم که چشمم خورد به بستنی فروشی فک کنم یکم از این پسره پول بکنم خوب باشه
+هییییی تهییی جووون یه بستنی بگیر
_چه طعمی؟!
+نه دیگه اسکوپی میخوام
_چه طعم هایی؟!
+ناموسن میخری؟!
_اره
*منم میخوام شکلاتیشو
_باشه و تو
+بگو همشو وانیلی بزنه با رگه های شکلاتی
_باشه
+هی مینجی بابات ولخرجه؟!
_تقریبا
=خوب داری ازش استفاده میکنی ها
+آره خب عیبش چیه؟!
=این روزا بشاش شدی چیزی شده؟!
+مهارش کردم
=چیکار کردیییی؟!(داد)
ویو تهیونگ
رفتم بستنیارو بگیرم که خودمم بستنی دلم خواست برا خودم خواستم سفارش بدم که صدای اقای لی بلند شد سفارشو لغو کردم رفتم سمتشون اقای لی عصبانی بود سون هیم از اون 2برابر عصبانی تر خواستم دلیشلشو بپرسم که......
۲.۱k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.