*دیدم اینجوری نمیشه ادامه داد ؛
*دیدم اینجوری نمیشه ادامه داد ؛
همه جای این چهاردیواری بوی اونو میده . .
پاشدم عکس چشماشو از رو دیوار جمع کردم ؛
اون تار مو سفیدشو که به یکی از دندونههای ؛
شونهام گره زده بودم کندم انداختم دور . .
شیشهی عطرشو پرت کردم رو سرامیکا ؛
خرد خاکشیر شد . .
عکس دوتاییمونم از وسط پاره کردم ؛
که دیگه سرم رو شونهاش نباشه . .
بعد زنگ زدم به این منشی بداخلاقت ؛
که تو دماغی حرف میزنه یه وقت گرفتم . .
تو راه که داشتم میومدم گفتم بذار یه آهنگ شاد ؛
بذارم حال و هوام عوض بشه . .
بیام بگم : ببین چهقدر حالم خوبه خانم دکتر ؛
ببین چهقدر قشنگ میخندم . .
داشتم فکر میکردم چیا بهت بگم ؛
که یهو دستم خورد بهجای آهنگ شاد ؛
صدای ضبط شدهی خندهاش پخش شد . .
گفتم تا بخوام برم خرازی دیر میشه ؛
عطرش از رو سرامیکا میپره . .
اومدم ببینم شما چسب نواری نداری ؟!
میخوام سرمو بذارم رو شونههاش . .:)*
سلام دوستان
اول هفتتون بخیر💚🪴
همه جای این چهاردیواری بوی اونو میده . .
پاشدم عکس چشماشو از رو دیوار جمع کردم ؛
اون تار مو سفیدشو که به یکی از دندونههای ؛
شونهام گره زده بودم کندم انداختم دور . .
شیشهی عطرشو پرت کردم رو سرامیکا ؛
خرد خاکشیر شد . .
عکس دوتاییمونم از وسط پاره کردم ؛
که دیگه سرم رو شونهاش نباشه . .
بعد زنگ زدم به این منشی بداخلاقت ؛
که تو دماغی حرف میزنه یه وقت گرفتم . .
تو راه که داشتم میومدم گفتم بذار یه آهنگ شاد ؛
بذارم حال و هوام عوض بشه . .
بیام بگم : ببین چهقدر حالم خوبه خانم دکتر ؛
ببین چهقدر قشنگ میخندم . .
داشتم فکر میکردم چیا بهت بگم ؛
که یهو دستم خورد بهجای آهنگ شاد ؛
صدای ضبط شدهی خندهاش پخش شد . .
گفتم تا بخوام برم خرازی دیر میشه ؛
عطرش از رو سرامیکا میپره . .
اومدم ببینم شما چسب نواری نداری ؟!
میخوام سرمو بذارم رو شونههاش . .:)*
سلام دوستان
اول هفتتون بخیر💚🪴
۲۳.۸k
۲۸ مهر ۱۴۰۳