با سرو وضع افتضاحی وارد اتاقم شد و از من درخواست یک نامه
با سرو وضع افتضاحی وارد اتاقم شد و از من درخواست یک نامه کرد.
نامه رو آماده کردم و تحویلش دادم.
تشکر کرد و خواست از جاش بلند بشه بره بهش گفتم:
ببخشید خانم شرمنده اما بهتر نیست یک مقدار حجابتون رو درست کنید؟
گفت: نه نمیشه.
گفتم: جسارته ببخشید میشه بپرسم چرا؟
جواب داد: آخه شوهرم اینجوری دوست داره و بهم گفته اینجوری بیا بیرون.
خندم گرفت و در جواب گفتم:
مطمئن باشین شوهری که دوست داره ناموسش اینجوری بیاد بیرون
تا دیگران هم زیبای های همسرش رو ببینن
خودشم چشمش دنبال ناموس دیگرانه
میگین نه!!!!!! ایندفعه که رفتین بیرون خوب به چشمای شوهرتون نگاه کنید.
چند روز بعد با ناراحتی زیاد و حجابی مناسب برگشت.
بهم گفت: تازه متوجه حرف شما شدم...
نامه رو آماده کردم و تحویلش دادم.
تشکر کرد و خواست از جاش بلند بشه بره بهش گفتم:
ببخشید خانم شرمنده اما بهتر نیست یک مقدار حجابتون رو درست کنید؟
گفت: نه نمیشه.
گفتم: جسارته ببخشید میشه بپرسم چرا؟
جواب داد: آخه شوهرم اینجوری دوست داره و بهم گفته اینجوری بیا بیرون.
خندم گرفت و در جواب گفتم:
مطمئن باشین شوهری که دوست داره ناموسش اینجوری بیاد بیرون
تا دیگران هم زیبای های همسرش رو ببینن
خودشم چشمش دنبال ناموس دیگرانه
میگین نه!!!!!! ایندفعه که رفتین بیرون خوب به چشمای شوهرتون نگاه کنید.
چند روز بعد با ناراحتی زیاد و حجابی مناسب برگشت.
بهم گفت: تازه متوجه حرف شما شدم...
۸۲۴
۳۱ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.