the rescue
the rescue
Part 2
دوروز از مرگ پدر ته میگذشت...
بین سایدهای مختلفی از احساستش گیر کرده بود...
از یه طرفم معذرت خواهی پدرش دم مرگ بد جور بهش عذاب وجدان داده بود ، چون آخر سر باهاش خوب برخورد نکرد...
و یک ساید شاید تاریک و پنهون تهیونگ این بود که احساس آزادی میکرد از نبود کسی که باعث تمام حال بد روزهایش شده بود و با این حال بازام غم از دست دادن پدرش رو حس میکرد...
ته پشت میز کار پدرش نشسته بود..
یه عالمه پرونده زیر دستش بود که از هیچ کدوم سر در نمیاورد...
افکار ته :
واای الان من با این همه ک * ص شر چیکار کنم...
واقعا مخم نمیکشه....
یهو چشمش به یه پاکت مقوایی افتاد..
روش یه مُهر قرمز مسدود شده خورده بود
کنجکاو شد و پاکتو برداشت
توش یه سری برگه مشخصات بود..
یه اسم بالاش نوشته بود
*جانگ سونگ هو
این اسم براش آشنا بود...
باباش وقتی زنده بود زیاد با این شخص بحث و مشکل داشت..
توی این یه مورد باید هواسشو جمع میکرد تا گول نخوره....
__
حالا از این طرفم چون جیمین بادیگارد تاپ عمارت و بهترین دوس ته بود یسری مسئولیت گردنش بود..
مثلِ ، گذارش دادن اتفاقای روزانه ، تشکیل و کنترل جلسه برای تهیونگ و بقیه کارایی که که منشی یا دستیار برای رییسش میکنه..
یه علت اینکه باند و شرکت کیم خیلی قدرتمند و معروف بود همه از درگذشتن رییس باند کیم یعنی پدر تهیونگ خبر دار شده بودن..
از جمله جانگ سونگ هو...
یکی مثل پدر ته سو استفاده گر و عوضی بود..
برای همین از فرصت استفاده کرد و تا مال پدرش که الان همه متعلق به تهیونگ بودو بالا بکشه...
ولی خبر نداشت یکی باهوش تر و مرموز تر از رییس قبلی جانشین شده..
به شرکت کیم ایمیل فرستاد و درخواست مزاکره کرد..
جیمین سرش تو گوشیش بود که با صدای اکانت ایمیل لبتاپ بغلش حواسش جمع شد..
گوشیو انداخت کنار و لبتاپو گذاشت روپاش
+مزاکره...
+باید به تهیونگ بگم... همینجوری نمیتونم جواب بدم...
جیمین لبتابو برداشت و تو اتاقی که ته توش بود رفت...
لای در باز بود براهمین با پاش کامل درو باز کردم و وارد شد...
با صدای قیژ در تهیونگ سرشو بالا آورد و با قیافه جیمین روبرو شد...
_چیشده چیمی...
+اینو نگا...
لبتابو جلو ته گذاشت ...
+اکانتش ناشناسه .. درخواست مزاکره داده.. ولی حس خوبی ندارم...
تهیونگ مشخصات ایمیلو با ایمیل شناسه پرونده همون جانگ سونگ هو مقایسه کرد...
خیلی دوس داشت این عوضیو از نزدیک ببینه...
_ قبول کن...
|_continues_|
گایر یه لحظه توجه کنید...
الان شما پارتو لایک میکنید ، ولی کامنت نمیزارید که من بفهمم شما فیکو خوندین و طرفدارشین..
پس لطفاً بعد از خوندن هر پارت کامنت بزارین...🫀
روز های اپ هم ، یکشنبه / سه شنبه / پنج شنبه
لایک و کامنت فراموش نشه..
Part 2
دوروز از مرگ پدر ته میگذشت...
بین سایدهای مختلفی از احساستش گیر کرده بود...
از یه طرفم معذرت خواهی پدرش دم مرگ بد جور بهش عذاب وجدان داده بود ، چون آخر سر باهاش خوب برخورد نکرد...
و یک ساید شاید تاریک و پنهون تهیونگ این بود که احساس آزادی میکرد از نبود کسی که باعث تمام حال بد روزهایش شده بود و با این حال بازام غم از دست دادن پدرش رو حس میکرد...
ته پشت میز کار پدرش نشسته بود..
یه عالمه پرونده زیر دستش بود که از هیچ کدوم سر در نمیاورد...
افکار ته :
واای الان من با این همه ک * ص شر چیکار کنم...
واقعا مخم نمیکشه....
یهو چشمش به یه پاکت مقوایی افتاد..
روش یه مُهر قرمز مسدود شده خورده بود
کنجکاو شد و پاکتو برداشت
توش یه سری برگه مشخصات بود..
یه اسم بالاش نوشته بود
*جانگ سونگ هو
این اسم براش آشنا بود...
باباش وقتی زنده بود زیاد با این شخص بحث و مشکل داشت..
توی این یه مورد باید هواسشو جمع میکرد تا گول نخوره....
__
حالا از این طرفم چون جیمین بادیگارد تاپ عمارت و بهترین دوس ته بود یسری مسئولیت گردنش بود..
مثلِ ، گذارش دادن اتفاقای روزانه ، تشکیل و کنترل جلسه برای تهیونگ و بقیه کارایی که که منشی یا دستیار برای رییسش میکنه..
یه علت اینکه باند و شرکت کیم خیلی قدرتمند و معروف بود همه از درگذشتن رییس باند کیم یعنی پدر تهیونگ خبر دار شده بودن..
از جمله جانگ سونگ هو...
یکی مثل پدر ته سو استفاده گر و عوضی بود..
برای همین از فرصت استفاده کرد و تا مال پدرش که الان همه متعلق به تهیونگ بودو بالا بکشه...
ولی خبر نداشت یکی باهوش تر و مرموز تر از رییس قبلی جانشین شده..
به شرکت کیم ایمیل فرستاد و درخواست مزاکره کرد..
جیمین سرش تو گوشیش بود که با صدای اکانت ایمیل لبتاپ بغلش حواسش جمع شد..
گوشیو انداخت کنار و لبتاپو گذاشت روپاش
+مزاکره...
+باید به تهیونگ بگم... همینجوری نمیتونم جواب بدم...
جیمین لبتابو برداشت و تو اتاقی که ته توش بود رفت...
لای در باز بود براهمین با پاش کامل درو باز کردم و وارد شد...
با صدای قیژ در تهیونگ سرشو بالا آورد و با قیافه جیمین روبرو شد...
_چیشده چیمی...
+اینو نگا...
لبتابو جلو ته گذاشت ...
+اکانتش ناشناسه .. درخواست مزاکره داده.. ولی حس خوبی ندارم...
تهیونگ مشخصات ایمیلو با ایمیل شناسه پرونده همون جانگ سونگ هو مقایسه کرد...
خیلی دوس داشت این عوضیو از نزدیک ببینه...
_ قبول کن...
|_continues_|
گایر یه لحظه توجه کنید...
الان شما پارتو لایک میکنید ، ولی کامنت نمیزارید که من بفهمم شما فیکو خوندین و طرفدارشین..
پس لطفاً بعد از خوندن هر پارت کامنت بزارین...🫀
روز های اپ هم ، یکشنبه / سه شنبه / پنج شنبه
لایک و کامنت فراموش نشه..
۴.۳k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.