- اون انگشتر طلاییه ك دور تا دورش
- اون انگشتر طلاییه ك دور تا دورش
نگین بود ؛
خیلی وقت بود ك داشتمش ؛ شده بود یه
جزئی از دستام . .
آدم وقتی یه چیزو زمانِ زیادی داشته
باشه ؛
میشه جزئی از تنش ، یه عضو از بدنش ؛
یه روز دستامو نگاه کردم و دیدم تو
انگشتم نیست '!
افتاده بود ، نمیدونم کجا ، مهم نبود ك
کجا . .
مهم این بود ك از دستم افتاده بود و من
اونقدر ؛
بودنش برام عادی شده بود ك نبودنشو ؛
حس نکرده بودم . .
تو رو خیلی وقت بود ك داشتم ، شده
بودی یه تیکه از قلبم ، یه جزئی از
لبخندم . .
یه بخش بزرگ از روحم ، تنها دلیل برق
چشمام . .
نمیدونم کجا بود ك فهمیدم نیستی ،
به خودم تو آیینه نگاه کردم و دیدم
لبخندم نیست ؛
دستمو گذاشتم رو قلبم و دیدم یه
تیکش غیب شده . .
برق چشامم پر کشیده بود ؛
شایدم تو برده بودیشون با خودت '!
همونجایی ك خودت رفته بودی ؛
راستش . .
من همونقدر ك به انگشتر تو دستم عادت
کرده بودم ؛
به بودنت خو گرفته بودم و حواسم نبود ،
اینو وقتی فهمیدم ؛
ك ردِ انگشترم بعد چند ماه دور انگشتم ، مونده بود !
و داغی بوسههات رو صورتم بعد چندسال . . )!🎼'💙'
± فاطمه جوادی ؛
#عکس ، #عشق ، #ویسگون
نگین بود ؛
خیلی وقت بود ك داشتمش ؛ شده بود یه
جزئی از دستام . .
آدم وقتی یه چیزو زمانِ زیادی داشته
باشه ؛
میشه جزئی از تنش ، یه عضو از بدنش ؛
یه روز دستامو نگاه کردم و دیدم تو
انگشتم نیست '!
افتاده بود ، نمیدونم کجا ، مهم نبود ك
کجا . .
مهم این بود ك از دستم افتاده بود و من
اونقدر ؛
بودنش برام عادی شده بود ك نبودنشو ؛
حس نکرده بودم . .
تو رو خیلی وقت بود ك داشتم ، شده
بودی یه تیکه از قلبم ، یه جزئی از
لبخندم . .
یه بخش بزرگ از روحم ، تنها دلیل برق
چشمام . .
نمیدونم کجا بود ك فهمیدم نیستی ،
به خودم تو آیینه نگاه کردم و دیدم
لبخندم نیست ؛
دستمو گذاشتم رو قلبم و دیدم یه
تیکش غیب شده . .
برق چشامم پر کشیده بود ؛
شایدم تو برده بودیشون با خودت '!
همونجایی ك خودت رفته بودی ؛
راستش . .
من همونقدر ك به انگشتر تو دستم عادت
کرده بودم ؛
به بودنت خو گرفته بودم و حواسم نبود ،
اینو وقتی فهمیدم ؛
ك ردِ انگشترم بعد چند ماه دور انگشتم ، مونده بود !
و داغی بوسههات رو صورتم بعد چندسال . . )!🎼'💙'
± فاطمه جوادی ؛
#عکس ، #عشق ، #ویسگون
۲۰.۵k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.