یا درد و غمی که دادهای بازش گیر

یا درد و غَمی که داده‌ای بازش گیر ،
یا جان و دلی که بُرده‌ای بازم دِه ...

رهی معیری
دیدگاه ها (۴)

گر بدانی حال من ، گریان شوی بی اختیار !ای که منعِ گریه‌ی بی ...

صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتماز نسیمِ صبح بوی زلفِ جانان ی...

خدایا اگر محرومم کنی پس کیست آن که به من روزی دهدو اگر خوارم...

زلال ترین شبنم شادیرا همیشهبر چشمانتانو شیرین ترین تبسمخوشبخ...

شعر و شاعری 🌷درد بی عشقی زجانم برده طاقت ور نه من داشتم آرام...

🍒🌱همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرابی‌زبانم هم‌زبانی همچو ...

.گفت : از حالت بگو؟ گفتم:دلی ویران ، سری حیران، غمی پنهان،تن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط