سناریو
سناریو
وضوع: وقتی بهشون میگی چاق بد
نامجون:دیگه کار تو از کتاب گذشته باید خودم ادبت کنم
ات: یامسیح
جین: اه اشکال نداره همه که خوش سلیقه نیستن
هوپی: چطور دلت اومد بگی بهم بی شعور فک کردی خودت خیلی خوبی ؟
پیشی: عمت چاقه اون خالتم بده گراز منگل اسکل
موچی:گمشو بابا انگار خودش خیلی خوبه چس اندازه تو اعتماد به نفس داشت الان شده بود سلطان باد ها
کوکی: ( عزیزان مزاحم نشوید گوشاتون بگیرید چشماتون هم ببنیدید و به خداوند متعال فکر بکنید 🔞)
ته: می خواستم ببینم شبیه تو باشن چه شکلی میشم انقد شبیهت شدم خودتو با من اشتباه گرفتی(شیطان در حال نوشتن جماست که یاد بگیره)
شیطان:میگم به منم یاد میدی
ته : مرکز خدماتی حاضر جوابی از ساعت ۷ صبح تا ۹ شب هر جلسه ۳۰۰ وون
شیطان: اوکی به برادرم هابیل هم میگم(نمی دونم هابیل بود یا قابیل)
درخواستی داشتید بگید
وضوع: وقتی بهشون میگی چاق بد
نامجون:دیگه کار تو از کتاب گذشته باید خودم ادبت کنم
ات: یامسیح
جین: اه اشکال نداره همه که خوش سلیقه نیستن
هوپی: چطور دلت اومد بگی بهم بی شعور فک کردی خودت خیلی خوبی ؟
پیشی: عمت چاقه اون خالتم بده گراز منگل اسکل
موچی:گمشو بابا انگار خودش خیلی خوبه چس اندازه تو اعتماد به نفس داشت الان شده بود سلطان باد ها
کوکی: ( عزیزان مزاحم نشوید گوشاتون بگیرید چشماتون هم ببنیدید و به خداوند متعال فکر بکنید 🔞)
ته: می خواستم ببینم شبیه تو باشن چه شکلی میشم انقد شبیهت شدم خودتو با من اشتباه گرفتی(شیطان در حال نوشتن جماست که یاد بگیره)
شیطان:میگم به منم یاد میدی
ته : مرکز خدماتی حاضر جوابی از ساعت ۷ صبح تا ۹ شب هر جلسه ۳۰۰ وون
شیطان: اوکی به برادرم هابیل هم میگم(نمی دونم هابیل بود یا قابیل)
درخواستی داشتید بگید
۴.۱k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.