پارت
پارت ۶
از چشم لونا وقتی پسره امد و دستشو گذاشت روی شونم فکر کردم مادرم ولی وقتی برگشتم با قیا فیه ابی و خشمگین مواجه شدم و شکه شدم ت دهنمم شیر موز بود وخرید تو گلوم خیلی بد بود آمدم خودمو جم کنم که سیلور دیدم و سلا کردم خواست جوابمو بده ابیه امد و یقه ی لباسمو گرفت *ادامه داستان*
تعجب کرده بودم
لونا. تومنو ندیده نه میشناسه چطور فکر کردی من شدو رو توی بعد دیگه فرستادم
سیلور.ببخشید لونا ما یه مشکلی داریم که فکر میکنیم کار تو باشه
لونا. ادامه حرفتو بزار برای بعد حالا بیایین دنبالم میبرمت ن خونم
از زبون سونیک
راه افتادیم دنبالش چون پیداش کرده بودیم قلبم آروم گرفته بود یکم و چند دقیقه بعد به خونش رسیدیم خونه ی بزرگی نبود اما داخلش انگار توی قصری خیلی جایخوبی برای زندگی بود آما بعدش زد حال زد
لونا .من زیاد توی هر دنیا نمیمونم پس زیاد به خونه هایی که میرم وابسته نمیشم تا موقعی که جایی رو پیدا کنم تا مثل خونم دوست داشته باشم خوب بشینید من میرم یه چیزی میارم بخوریم
ناکلز .من انگور میخوام
لونا. باش
به نظر میومد که انگار اولین بار نیست که همو دیدیم خیلی بیخیال رفتار میکنه رفت ت اشپز خونه وبعد با یه سینی امد به ناکلز انگور داد وبه من سیلور تیلز چایی
سونیک.من نمیخورم
لونا. خوب بامن چیکار دارین بگین
سونیک.تو چرا شدو رو توی دنیای دیگه فرستادی
لونا .این شدو شدو که میکنی کیه
سونیک .خودت بهتر میدونی
سیلور .تیلز از شدو عکس داری
تیلز .آره
تیلز یه عکس از تو کیفش در آورد و نشون لونا داد
لونا . ندیدمش ولی آشناست بزار فکرامو بکنم آها این همون ... ادامه دارد
از چشم لونا وقتی پسره امد و دستشو گذاشت روی شونم فکر کردم مادرم ولی وقتی برگشتم با قیا فیه ابی و خشمگین مواجه شدم و شکه شدم ت دهنمم شیر موز بود وخرید تو گلوم خیلی بد بود آمدم خودمو جم کنم که سیلور دیدم و سلا کردم خواست جوابمو بده ابیه امد و یقه ی لباسمو گرفت *ادامه داستان*
تعجب کرده بودم
لونا. تومنو ندیده نه میشناسه چطور فکر کردی من شدو رو توی بعد دیگه فرستادم
سیلور.ببخشید لونا ما یه مشکلی داریم که فکر میکنیم کار تو باشه
لونا. ادامه حرفتو بزار برای بعد حالا بیایین دنبالم میبرمت ن خونم
از زبون سونیک
راه افتادیم دنبالش چون پیداش کرده بودیم قلبم آروم گرفته بود یکم و چند دقیقه بعد به خونش رسیدیم خونه ی بزرگی نبود اما داخلش انگار توی قصری خیلی جایخوبی برای زندگی بود آما بعدش زد حال زد
لونا .من زیاد توی هر دنیا نمیمونم پس زیاد به خونه هایی که میرم وابسته نمیشم تا موقعی که جایی رو پیدا کنم تا مثل خونم دوست داشته باشم خوب بشینید من میرم یه چیزی میارم بخوریم
ناکلز .من انگور میخوام
لونا. باش
به نظر میومد که انگار اولین بار نیست که همو دیدیم خیلی بیخیال رفتار میکنه رفت ت اشپز خونه وبعد با یه سینی امد به ناکلز انگور داد وبه من سیلور تیلز چایی
سونیک.من نمیخورم
لونا. خوب بامن چیکار دارین بگین
سونیک.تو چرا شدو رو توی دنیای دیگه فرستادی
لونا .این شدو شدو که میکنی کیه
سونیک .خودت بهتر میدونی
سیلور .تیلز از شدو عکس داری
تیلز .آره
تیلز یه عکس از تو کیفش در آورد و نشون لونا داد
لونا . ندیدمش ولی آشناست بزار فکرامو بکنم آها این همون ... ادامه دارد
- ۱.۸k
- ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط