به روزهای بازنشستگی ات می اندیشم

به روزهای بازنشستگی ات می اندیشم
موهایت سفید شده اند
قدم هایت دست به عصا
بر خلافِ میل ت عینک می زنی
هنوز سهراب را بیشتر از شاملو دوست داری:)
عصرها
با پیراهنِ سفیدِ اتو کشیده ای
به پارک می روی
گاه
پروانه ای نگاه ت را می برد
تا شبنمی
و مرا یاد می کنی
نمی دانم:)
شاید مُرده باشم
یا شاید بیوه زنِ پیری شده باشم
که
نماز ظهرش را در مسجد می خواند
یا...
اما هر چه پیش آید
مانندِ همین روزها
"دوستت دارم پیرمردِ قشنگم"
دیدگاه ها (۷)

منتمام پسرها ی سیکس پک دار پورشه سوار ابرو شکسته ی ته ریش دا...

🍂 #عشقعزیزِ منعشق که به ماهگرد گرفتن و سالگرد گرفتن نیست!گند...

چقدر دلم میخواست خدا تو را به یک ماموریت اجباری میفرستاد به ...

به یاد روز های رفته می گریم که می دانم به پای من نمی مانی و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط