به روزهای بازنشستگی ات می اندیشم
به روزهای بازنشستگی ات می اندیشم
موهایت سفید شده اند
قدم هایت دست به عصا
بر خلافِ میل ت عینک می زنی
هنوز سهراب را بیشتر از شاملو دوست داری:)
عصرها
با پیراهنِ سفیدِ اتو کشیده ای
به پارک می روی
گاه
پروانه ای نگاه ت را می برد
تا شبنمی
و مرا یاد می کنی
نمی دانم:)
شاید مُرده باشم
یا شاید بیوه زنِ پیری شده باشم
که
نماز ظهرش را در مسجد می خواند
یا...
اما هر چه پیش آید
مانندِ همین روزها
"دوستت دارم پیرمردِ قشنگم"
موهایت سفید شده اند
قدم هایت دست به عصا
بر خلافِ میل ت عینک می زنی
هنوز سهراب را بیشتر از شاملو دوست داری:)
عصرها
با پیراهنِ سفیدِ اتو کشیده ای
به پارک می روی
گاه
پروانه ای نگاه ت را می برد
تا شبنمی
و مرا یاد می کنی
نمی دانم:)
شاید مُرده باشم
یا شاید بیوه زنِ پیری شده باشم
که
نماز ظهرش را در مسجد می خواند
یا...
اما هر چه پیش آید
مانندِ همین روزها
"دوستت دارم پیرمردِ قشنگم"
۱.۴k
۱۳ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.