ارباب کوک p9

ارباب کوک p9

ویو ات

داشتیم غذارو میخوردیم
کای: ات خیلییییییی خوبه
ات: مرسی
زنگ در خورد یکی از ندیمه ها درو باز کرد اممم اسمش چی بود تهیانگ نه نه تهیونگ فکر کنم
تهیونگ: به به سلام
کوک: سلام
کای: چطوری دادلش گلمممم
تهیونگ: عالیمممممم
ات: سلام(همراه با دست تکون دادن و لبخند)
تهیونگ: به سلام ات خانوم چطوری
ات: خوبم مرسی
تهیونگ اومد نشست رو صندلی یه مدل از غذا رو خورد
تهیونگ: اوم چرا امروز غذا خوشمزه تره
بغیه مدلاشم خورد
تهیونگ: خیلی خوبه هرکی این غذا هارو درست کرده میبرمش بیرون
کای: ات درست کرده
تهیونگ: واقعا
ات: بله واقعا
تهیونگ: یاااااا با من رسمی حرف نزن
ات: باش
تهیونگ: وایسا ببینم اصلا مگ تو اشپزی هم بلدی
ات: نمیخوره؟
تهیونگ: اصلا، جونگکوک نظر تو درباره غذا چیه؟
کوک: خوبه
تهیونگ: همین؟
کوک: تهیونگ پیلیز سایلنت
تهیونگ: اوکی بابا
غذا تموم شد ندیمه ها سفره رو جم کردن رفتیم همه بخوابیم یکی در زد
تهیونگ: منم
ات: بیا
تهیونگ: من با جونگکوک حرف زدم گذاشت ببرمت بیرون البته نگهبانا با یه ماشین دیگ پشتمونن
ات: واقعا
تهیونگ: ارهـ
ات: اخ جوننننننننننن(خوشحال)