یادش بخیر یه چند روزی بود که یه مقدار حساسیت و سرماخوردگی
یادش بخیر یه چند روزی بود که یه مقدار حساسیت و سرماخوردگی
و هزار تا چیز دیگه اومده بود سراغم
منم مونده بودم خونه و استراحت میکردم
بالاخره دیشب رفتم دکتر و برگشم اومدم خونه مادربزرگ شب موندم
ظهر که چشمام رو باز کردم با این صحنه روبرو شدم
پاشو مادر(مامان بزرگ با چادر نماز)
اینارو بخور و یه دوش بگیر
ناهار سبزی پلو ماهی میخوری یا پلو ماهیچه؟
گفتن پلو ماهیچه
وقتی مریض باشم و بیام اینجا تا به نقطهی اوج نرسم، نمیتونم از اینجا برم...
خاطرات یه دوست قدیمی ........
و هزار تا چیز دیگه اومده بود سراغم
منم مونده بودم خونه و استراحت میکردم
بالاخره دیشب رفتم دکتر و برگشم اومدم خونه مادربزرگ شب موندم
ظهر که چشمام رو باز کردم با این صحنه روبرو شدم
پاشو مادر(مامان بزرگ با چادر نماز)
اینارو بخور و یه دوش بگیر
ناهار سبزی پلو ماهی میخوری یا پلو ماهیچه؟
گفتن پلو ماهیچه
وقتی مریض باشم و بیام اینجا تا به نقطهی اوج نرسم، نمیتونم از اینجا برم...
خاطرات یه دوست قدیمی ........
- ۶.۳k
- ۲۶ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط