سناریو
#سناریو
وقتی براشون از دمپایی مامانای ایرانی میگی:
نامجون: یا خود خدا چه شکلی حالا از دستشون قسر در میرید
جین: من جنگجویانه ازت دفاع میکنم( بعد ات با دمپا یه دونه بهش میزنه) اوچ چرا منو میزنی درد داشت
ات: چه جوری میخوای دفاع کنی وقتی دردت گرفت با یه ضربــ.. ه ریز
شوگا: هی خدا بهتون رحم کنه ولی من باورم نمیشه با دمپایی؟؟
جیهوب: هم پس خرید دمپایی تو ایران مطمئنم که خیلی زیاده بچهها هم باید یه دونه داشته باشن
جیمین: هنوز تعریف نکرده دردم گرفت
تهیونگ: مامانا به جای اینکه پاشون کنن از چه کارهایی ازشون استفاده میکنن هوم الان درک کردم
جونگگوک: رنگشون چه رنگیه؟
ات: می خوای مامتانم رنگشو بت بگه
جونگکوک: نه نه عزیزم مامانت خسته است بزار استراحتش کنه اصلاً نمیخواد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی براشون از دمپایی مامانای ایرانی میگی:
نامجون: یا خود خدا چه شکلی حالا از دستشون قسر در میرید
جین: من جنگجویانه ازت دفاع میکنم( بعد ات با دمپا یه دونه بهش میزنه) اوچ چرا منو میزنی درد داشت
ات: چه جوری میخوای دفاع کنی وقتی دردت گرفت با یه ضربــ.. ه ریز
شوگا: هی خدا بهتون رحم کنه ولی من باورم نمیشه با دمپایی؟؟
جیهوب: هم پس خرید دمپایی تو ایران مطمئنم که خیلی زیاده بچهها هم باید یه دونه داشته باشن
جیمین: هنوز تعریف نکرده دردم گرفت
تهیونگ: مامانا به جای اینکه پاشون کنن از چه کارهایی ازشون استفاده میکنن هوم الان درک کردم
جونگگوک: رنگشون چه رنگیه؟
ات: می خوای مامتانم رنگشو بت بگه
جونگکوک: نه نه عزیزم مامانت خسته است بزار استراحتش کنه اصلاً نمیخواد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- ۵.۷k
- ۰۹ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط