وقتی پریودی و

امروز روز پریودیم بود دلم خیلی درد می کرد به خاطر همین یه قرص خوردم تا دل دردم کمتر بشه بعدش رفتم جلو تلویزیون و یه فیلم گذاشتم ببینم تا دل دردم یادم بره کوک هم تو اتاقش داشت گیم میزد و هی میومد بیرون یه چیپیسی چیزی بر می داشت می رفت تو اتاق دوباره ( هعی بچم عین من شکموعه ?)

پرش زمانی : ۱ ساعت بعد

( دیگه از این رفتارش خسته شدم دیگه داشتم بهش شک می کردم چون صدای خنده هاش کل خونه رو پر کرده بود معلوم نبود داشت گیم رو با کی بازی می کرد ..... رفتم بالا به صندلیش تکیه دادم و به سختی خودم رو نگه داشتم چون دلم خیلی درد می کرد به رو خودم نیووردم بهش گفتم ☻︎ هی نمی خوای یه سری به ما هم بزنی ببینی زنده ایم یا نه ( با حالت کمی عصبانی ) کوک گفت ☹ حالا بزار بازی کنم بعد می پرسم ( با حالت بی خیالی ) بعدشم گفت ☹︎ حالا برو بیرون می خوام بازی کنممممممم که همین طور حرفا رد و بدل می‌شد ( دیگه نمی دانستم چی بنویسم ساری ???) که ا/ت با حالت خیلی خیلیییی عصبانیییییییی ( بدبخت حق داشت خب پریود بود ، منم پریود شم تا طرف و جر ندم ول کنش نیستم ???) ......
دیدگاه ها (۵)

تکپارتی غمگین

وقتی عضو هشتمی دارین لایو میگیری(تکپارتی)

+تو این چند روز شوگا باهام سرده راستی بعد اون مهمونی شوگا تن...

لباس دو هی

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

باوا به مولا شماها شلوارتونم رو سرتون بکشین صهیونیست ها بهتو...

black flower(p,228)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط