مرگ
روزهای خوبی را پشت سر نمیگذارم...
این را تقریبا همه فهمیده اند بدون اینکه لازم باشد بگویم.
حال و روز زارم آنقدر هویداست که داد میزند چیزی درونم فروریخته...
راستش دارم ته مانده قوای باقی مانده برای جنگیدن را جمع میکنم...
حال و روز این روزهایم شبیه بوکسوری نیمه جان در میانه رینگ است که حریف او را به باد ضربه های متوالی گرفته...
چپ و راست میخورم و قلدرمآبانه از جا بلند میشوم... بلند که نه... سکندری میخورم و به زور طنابهای اطراف رینگ فقط میایستم ...
چغر است این روزگار نامرد...
به خودم قول داده ام بایستم روی پا تا بعد از این جنگ ناعادلانه بارم را بردارم و بروم...
راستش را بخواهید ته مانده زورم را جمع کرده ام برای "او"...
و میدانم که دیر یا زود این اوخواهی مرا راهی سفری دور و دراز خواهد کرد...
#الهام_جعفری
#دل_و_عقل
این را تقریبا همه فهمیده اند بدون اینکه لازم باشد بگویم.
حال و روز زارم آنقدر هویداست که داد میزند چیزی درونم فروریخته...
راستش دارم ته مانده قوای باقی مانده برای جنگیدن را جمع میکنم...
حال و روز این روزهایم شبیه بوکسوری نیمه جان در میانه رینگ است که حریف او را به باد ضربه های متوالی گرفته...
چپ و راست میخورم و قلدرمآبانه از جا بلند میشوم... بلند که نه... سکندری میخورم و به زور طنابهای اطراف رینگ فقط میایستم ...
چغر است این روزگار نامرد...
به خودم قول داده ام بایستم روی پا تا بعد از این جنگ ناعادلانه بارم را بردارم و بروم...
راستش را بخواهید ته مانده زورم را جمع کرده ام برای "او"...
و میدانم که دیر یا زود این اوخواهی مرا راهی سفری دور و دراز خواهد کرد...
#الهام_جعفری
#دل_و_عقل
۲.۶k
۲۹ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.