P1
P1
🥀گل پژمرده🥀
سلام من یونا هستم و عاشق خانوادمم ولی نمی تونم اون رو بروز بدم.
فلش بک به زمان حال👇🏻
صبح کریسمس بود و من از پاشدم و همه کار های لازم رو انجام دادم ویک لباس سیاه گشاد پوشیدم(عکسش رو می زارم )و از اتاقم خارجی شدم(عکس اتاق یونا رو می زارم)رفتم پایین و به مامان بابام سلام کردم. نشستیم روی میز و داشتیم می خوردیم که یهو مونو از در اتاقش پرت شد بیرون و جیغ می زد آخجون کریسمس شده کریسمس همگی مبارک و اومد کنارمون نشست برای صبحانه و یونجون با مو های آفیشون و خوابالو اومد بیرون و به همگی سلام داد و گفت یونو مگه مرز داری جیغ میکشی نمیبینی که داداش بزرگت خوابه هان بعد من و یونو خنده ریزی کردیم و یونان داد زد عه مامان بابا نگاه کنین حرف من رو به خنده میگیرن عه و من گفتم باشه با با تو بزرگه خونه و اومد کنارمون صبحونه خورد بعد صبحانه خواستم برم توی اتاقم که بابام بلند داد زد ساعت ۶ همه فامیل میان خونه ما پس لطفا لباس های خوشگلتون رو بپوسید و من هم اعصبانی رفتم توی اتاقم چون از دور هم جمع شدن با اونا بدم میاد حتا یادمه که برای تولد یونگهون( دختر خاله یونا)هم نرفتم منی که عاشق یونگهون بودم. ( یونگهون ۴ سالشه)
بعد من از اتاقم اومدم بیرون و به پدرم گفتم آخه ما نرفتیم خرید سال نو جین جواب داد( پدر یونا)مهمونا اومدن استراحت کردن باهم میریم خرید سال نو و من گفتم باشه ممنون بعد رفتم تو اتاقم و تصمیم گرفتم تا مهمونا نیومدن خودم تنهایی برم خرید سال نو رفتم داخل اتاق پروم (عکسش رو می زارم)و یه لباس خوشگل پوشیدم ( عکسش رو می زارم )و کیف پولم رو برداشتم و راه افتادم بیرون سوار موتر شدم ( عکسش رو می زارم)و راه اوفتادم به سمت بهترین لباس فروشی کره و اونجا یک دست لباس خواب سال نو و یک ست دامن سیاه و لباس زرشکی و لباس مجلسی سیاه خریدم( عکسش رو می زارم)و راه افتادم به سمت بزرگترین کفش فروشی کره و دوتا کفش پاشنه بلند گرفتم( عکسش رو می زارم)و راه افتادم به یکی از معروف ترین درست کردن ناخن های کره و بعد برام یه ناخن سیه خیلی خفن درست کرد( عکسش رو میزارم)و رفتم به بهترین آرایشگاه کره و رفتم کمی از جلوی مو هام رو طلایی کردم(عکسش رو می زارم)و راه افتادم سمت عمارت و اومدم درو باز که دیدم..........
ادامه دارد............
شرت ۳۰ لایک
🥀گل پژمرده🥀
سلام من یونا هستم و عاشق خانوادمم ولی نمی تونم اون رو بروز بدم.
فلش بک به زمان حال👇🏻
صبح کریسمس بود و من از پاشدم و همه کار های لازم رو انجام دادم ویک لباس سیاه گشاد پوشیدم(عکسش رو می زارم )و از اتاقم خارجی شدم(عکس اتاق یونا رو می زارم)رفتم پایین و به مامان بابام سلام کردم. نشستیم روی میز و داشتیم می خوردیم که یهو مونو از در اتاقش پرت شد بیرون و جیغ می زد آخجون کریسمس شده کریسمس همگی مبارک و اومد کنارمون نشست برای صبحانه و یونجون با مو های آفیشون و خوابالو اومد بیرون و به همگی سلام داد و گفت یونو مگه مرز داری جیغ میکشی نمیبینی که داداش بزرگت خوابه هان بعد من و یونو خنده ریزی کردیم و یونان داد زد عه مامان بابا نگاه کنین حرف من رو به خنده میگیرن عه و من گفتم باشه با با تو بزرگه خونه و اومد کنارمون صبحونه خورد بعد صبحانه خواستم برم توی اتاقم که بابام بلند داد زد ساعت ۶ همه فامیل میان خونه ما پس لطفا لباس های خوشگلتون رو بپوسید و من هم اعصبانی رفتم توی اتاقم چون از دور هم جمع شدن با اونا بدم میاد حتا یادمه که برای تولد یونگهون( دختر خاله یونا)هم نرفتم منی که عاشق یونگهون بودم. ( یونگهون ۴ سالشه)
بعد من از اتاقم اومدم بیرون و به پدرم گفتم آخه ما نرفتیم خرید سال نو جین جواب داد( پدر یونا)مهمونا اومدن استراحت کردن باهم میریم خرید سال نو و من گفتم باشه ممنون بعد رفتم تو اتاقم و تصمیم گرفتم تا مهمونا نیومدن خودم تنهایی برم خرید سال نو رفتم داخل اتاق پروم (عکسش رو می زارم)و یه لباس خوشگل پوشیدم ( عکسش رو می زارم )و کیف پولم رو برداشتم و راه افتادم بیرون سوار موتر شدم ( عکسش رو می زارم)و راه اوفتادم به سمت بهترین لباس فروشی کره و اونجا یک دست لباس خواب سال نو و یک ست دامن سیاه و لباس زرشکی و لباس مجلسی سیاه خریدم( عکسش رو می زارم)و راه افتادم به سمت بزرگترین کفش فروشی کره و دوتا کفش پاشنه بلند گرفتم( عکسش رو می زارم)و راه افتادم به یکی از معروف ترین درست کردن ناخن های کره و بعد برام یه ناخن سیه خیلی خفن درست کرد( عکسش رو میزارم)و رفتم به بهترین آرایشگاه کره و رفتم کمی از جلوی مو هام رو طلایی کردم(عکسش رو می زارم)و راه افتادم سمت عمارت و اومدم درو باز که دیدم..........
ادامه دارد............
شرت ۳۰ لایک
۱.۴k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.