یه روز یه امیون گلابی داشته توی جاده می رفته ه یه دفعه

یه روز یه كامیون گلابی داشته توی جاده می رفته كه یه دفعه می‌افته توی یه دست‌انداز، یكی از گلابی‌ها می‌افته وسط جاده، بر می‌گرده به كامیون نگاه می‌كنه و میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها! گلابی‌ها میگن: گلابی، گلابی! كامیون دورتر می شه، صداشون ضعیف‌تر می شه. گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها! گلابی‌ها می گن: گلابی، گلابی! باز كامیون دورتر میشه، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها! اما صدای گلابی دیگه به گلابی‌ها نمی‌رسه! گلابی‌ها موبایل راننده رو می گیرن و زنگ میزنن به موبایل گلابی،اما چه فایده كه گلابی ایرانسل داشته و توی جاده آنتن نمی‌داده! گلابی یه نفر رو پیدا می‌كنه كه موبایل دولتی داشته، زنگ می‌زنه به راننده و می گه: گوشی رو بده به گلابی‌ها، وقتی كه گلابی‌ها گوشی رو می گیرن، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی ها! گلابی ها می گن: گلابی، گلابی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . اون شور و اشتیاقت تو حلقم ، واقعا دوست داری باز هم ادامه داشته باشه؟!؟!؟!؟!؟
دیدگاه ها (۵)

اوخی....

بعله،اینجوریاس..

خخخخخ

آقای خامنه ای تحویل بگیر !!ته بازی دادن یه جریان برنداز که ت...

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط