پارت21
پارت21
+: بیا نهار دیگه
✓: چیشده
پ: پسرم بیا دیگه
جیمین: ایشون کین
✓: خدمتکار جدیده اسمش ا.تس
جیمین: چه کارایی که تو نمیکنی اخه دختر بخاطر همین کاراته که عاشقت شدم
+: چیزی گفتی
جیمین: نه
+: اخه من یه چیزی شنیدیم
جیمین: میگم نه چیزی نگفتم
داشتیم نهار میخوردیم
جیمین: خب من دیگه نمیخوام
+: تو که چیزی نخوردی
جیمین: نمیخوام دیگه
بلند شدم و رفتم و ظرفم رو بردم تو آشپز خونه ا.ت رو دیدم
جیمین: چرا اومدی اینجا
ا.ت: فکر کردی میزارم
پ: چیدارید میگید شما
جیمین: خواستم اسمشون رو بپرسم
پ: اسمش ا.تس
جیمین: بله فهمیدم
ا.ت: ظرف غذاتونو بدین من بشورم
جیمین: بله بفرمایید
ا.ت: خیلی پرویی
جیمین: کاریه که خودت خواستی😉
ا.ت: خب برو دیگه تا نکشتمت
+: بیا اینم ظرف من سریع بشور خوب بشور
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند ساعت بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
همه خواب بودن
فقط من بودم داشتم آشپز خونه رو تمیز میکردم
جیمین:عزیزم چیکار میکنی
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی
جیمین: همه خوابن
ا.ت: خب شاید یکی بیاد اینجا
جیمین: خسته نشدی
ا.ت: یه کوچولو آره
جیمین: میخوای دیگه اینجا باشی نریم خونه خودمون
ا.ت: آره همینجا میمونیم فقط حواست باشه لو نریم
جیمین: حواسم است یه لحظه بیا تو اتاقم
ا.ت: نه اگه یکی ببینمون چی
جیمین: یه لحظه وایسا اجوما
اجوما: بله آقا
جیمین: ا.ت میخوام ببرم تو اتاقم خب میتونی اینجا رو میتونی تمیز کنی
اجوما: باشه حتما شما برید من حواسم هست
#جیمین
#فیک
#سناریو
+: بیا نهار دیگه
✓: چیشده
پ: پسرم بیا دیگه
جیمین: ایشون کین
✓: خدمتکار جدیده اسمش ا.تس
جیمین: چه کارایی که تو نمیکنی اخه دختر بخاطر همین کاراته که عاشقت شدم
+: چیزی گفتی
جیمین: نه
+: اخه من یه چیزی شنیدیم
جیمین: میگم نه چیزی نگفتم
داشتیم نهار میخوردیم
جیمین: خب من دیگه نمیخوام
+: تو که چیزی نخوردی
جیمین: نمیخوام دیگه
بلند شدم و رفتم و ظرفم رو بردم تو آشپز خونه ا.ت رو دیدم
جیمین: چرا اومدی اینجا
ا.ت: فکر کردی میزارم
پ: چیدارید میگید شما
جیمین: خواستم اسمشون رو بپرسم
پ: اسمش ا.تس
جیمین: بله فهمیدم
ا.ت: ظرف غذاتونو بدین من بشورم
جیمین: بله بفرمایید
ا.ت: خیلی پرویی
جیمین: کاریه که خودت خواستی😉
ا.ت: خب برو دیگه تا نکشتمت
+: بیا اینم ظرف من سریع بشور خوب بشور
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند ساعت بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
همه خواب بودن
فقط من بودم داشتم آشپز خونه رو تمیز میکردم
جیمین:عزیزم چیکار میکنی
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی
جیمین: همه خوابن
ا.ت: خب شاید یکی بیاد اینجا
جیمین: خسته نشدی
ا.ت: یه کوچولو آره
جیمین: میخوای دیگه اینجا باشی نریم خونه خودمون
ا.ت: آره همینجا میمونیم فقط حواست باشه لو نریم
جیمین: حواسم است یه لحظه بیا تو اتاقم
ا.ت: نه اگه یکی ببینمون چی
جیمین: یه لحظه وایسا اجوما
اجوما: بله آقا
جیمین: ا.ت میخوام ببرم تو اتاقم خب میتونی اینجا رو میتونی تمیز کنی
اجوما: باشه حتما شما برید من حواسم هست
#جیمین
#فیک
#سناریو
۲۱.۶k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.