نگرانِ من نباش !
نگرانِ من نباش !
مُشت مُشت قرص هایم را سرِ ساعت میخورم !
زخم هایم را تیمار میکنم
و دلتنگی هایم را قدم میزنم ...
نگرانِ من نباش !
جای دستانت را فندک و سیگار پُر کرده است !
شب ها به جای تو ، با غمهایم هم آغوش میشوم
و روزها دست در دستِ شعر هایم
به همان کافه ی قدیمی میرویم !
نگرانِ منِ نباش ...
اینجا در #نبودت ، همه چیز آرام است ...
مانند چشم هایت ،
اشک هایت ،
آغوشت ...
مُشت مُشت قرص هایم را سرِ ساعت میخورم !
زخم هایم را تیمار میکنم
و دلتنگی هایم را قدم میزنم ...
نگرانِ من نباش !
جای دستانت را فندک و سیگار پُر کرده است !
شب ها به جای تو ، با غمهایم هم آغوش میشوم
و روزها دست در دستِ شعر هایم
به همان کافه ی قدیمی میرویم !
نگرانِ منِ نباش ...
اینجا در #نبودت ، همه چیز آرام است ...
مانند چشم هایت ،
اشک هایت ،
آغوشت ...
۱.۹k
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.