پارت ۳
به سمت خونه میدوید رفت داخل و رفت تو اتاقش و درو قفل کرد شروع کرد به بلند بلند جيغ زدن و گریه کردن
اینم بگم ات دختره و با خواهر کوچیکش زندگی مینه خودش ۱۶ سالشه و خواهرش ۱۰ سالشه برای این انقد سنشون کمه چون این فیک مال اولای دبیو بی تی اس هست خوب ادامه میدیم
خواهر کوچیک ات با سرویس میومد کیلید خونه رو هم داشت در رو باز کرد و دید خونه خیلی ساکته! ولی کفش های ات دم در بود رفت در اتاق ات در زد دید کسی در رو باز نمی کنه خواست در رو باز کنه که دید قفله کلی ترسید چون اون روز مدرسش ظهر بود و اون موقه ساعت ۸ شب بود تلوزیون روشن کرد تا از ترسش کم بشه یهو دید یه دختربا چشمای گود و وحشت ناک از اتاق ات اومد بیرون موهاش خیلی شلخته و ترسناک بود داشت به سمت خواهر ات میومد چراغا همه خاموش بود فقد تلوزیون روشن بود
خیلی ترسیده بود یهو دید که اون دختره با پوز خورد زمین 😂
نه اصلا خنده دار نیست!
چراغا رو روشن کرد و به سمت اتاق ات دوید که دید....
پارت ۱ تا ۳ رو امروز نوشتم شاید تا پس فردا نتونم پارت ۴ رو بنویسم شاید
لطفا همایت کنید و لایک کنید
اینم بگم ات دختره و با خواهر کوچیکش زندگی مینه خودش ۱۶ سالشه و خواهرش ۱۰ سالشه برای این انقد سنشون کمه چون این فیک مال اولای دبیو بی تی اس هست خوب ادامه میدیم
خواهر کوچیک ات با سرویس میومد کیلید خونه رو هم داشت در رو باز کرد و دید خونه خیلی ساکته! ولی کفش های ات دم در بود رفت در اتاق ات در زد دید کسی در رو باز نمی کنه خواست در رو باز کنه که دید قفله کلی ترسید چون اون روز مدرسش ظهر بود و اون موقه ساعت ۸ شب بود تلوزیون روشن کرد تا از ترسش کم بشه یهو دید یه دختربا چشمای گود و وحشت ناک از اتاق ات اومد بیرون موهاش خیلی شلخته و ترسناک بود داشت به سمت خواهر ات میومد چراغا همه خاموش بود فقد تلوزیون روشن بود
خیلی ترسیده بود یهو دید که اون دختره با پوز خورد زمین 😂
نه اصلا خنده دار نیست!
چراغا رو روشن کرد و به سمت اتاق ات دوید که دید....
پارت ۱ تا ۳ رو امروز نوشتم شاید تا پس فردا نتونم پارت ۴ رو بنویسم شاید
لطفا همایت کنید و لایک کنید
۴.۳k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.