من صبورم اما
من صبورم اما
به خدا دست خودم نیست اگر میرنجم
یا اگر شادی زیبای تو را
به غم غربت چشمان خودم میبندم
من صبورم اما
چه قدَر با همه عاشقیام محزونم
و به یاد همه خاطرههای گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم
من صبورم اما
بی دلیل از قفس کهنه شب میترسم
بی دلیل از همه تیرگی رنگ غروب
و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند
من صبورم اما
آه، این بغض گران
صبر چه میداند چیست #وروجک
“حمید مصدق”
به خدا دست خودم نیست اگر میرنجم
یا اگر شادی زیبای تو را
به غم غربت چشمان خودم میبندم
من صبورم اما
چه قدَر با همه عاشقیام محزونم
و به یاد همه خاطرههای گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم
من صبورم اما
بی دلیل از قفس کهنه شب میترسم
بی دلیل از همه تیرگی رنگ غروب
و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند
من صبورم اما
آه، این بغض گران
صبر چه میداند چیست #وروجک
“حمید مصدق”
۳.۵k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱