MYIDOL
#MY_IDOL 💜
part:7
.........................................
(پرش زمانی فردا:قبل از شروع کنسرت)
استرسم از دیروز خیلی کمتر شده بود، و بخاطر امید دادن دوستام بود، اماده شدم و پشت صحنه نشستم تا بقیه اماده بشن، چند دقیقا بعد همشون اومدن و دستاشون و رو هم گزاشتن، حرکت جالبی بود برام
ا.ت:همیشه اینکارو میکنین؟!
نامجون:اره، خب ا.ت اماده ای؟!
ا.ت:اره، امیدوارم که همه چیز خوب پیش بره
کوک:بعد از اجرا صدات میزنم تا بیای، استرس نداشته باش باشه،
ا.ت:باشه، موفق باشین
رفتن رو صحنه و منم از پشت صحنه میدیدمشون، جمعیت خیلی زیاد بود،از همه جای دنیا اومده بودن، فقد امیدوار بودم مشکلی پیش نیاد، کارشون خیلی خوب انجام دادن، دنسشون، صداشون، خودشون، و ارمیا،تو فکر بودم که چند مینی گذشت و دیگه اهنگی پخش نشد،فهمیدم که وقتش شده، داشتن صحبت میکرد
نامجون:خب، بچه ها، ما براتون یه سوپرایز باور نکردنی داریم، شاید براتون شگفت انگیز باشه،اما این اتفاقه خیلی خوب میتونه، تحولی باشه در کیپاپ، و حالا میخام سوپرایزمون و بهتون نشون بدیم
(صدای جیغ و داد ارمیا از خشحالی)
وقتی جونگکوک صدام کرد تا برم، با لخند وارد شدم و با اون شکوه و عظمت مواجه شدم، اولش یکم خجالت کشیدم ولی خب بعد با وجود پسرا خیالم راحت شد، صدای جیغ و داد ارمیا حسابی من و امیدوار کرده بود،محو زیبایی اونجا بودم که کوک دستش و گزاشت رو شونم، و میکروفن و بهم داد، همچنان ارمیا جیغ و داد میزدن
جین:یاااا ، خیله خب بچه ها بزارین عضو جدید گروه خودش و معرفی کنه
ارامشم و حفظ کردم و سعی کردم برای اولین دیدار پر انرژی ظاهر بشم
ا.ت:عوووووو ببین چه خبرهههه، سلاااااممممم، از دیدنتون خیلی خیلی خشحالم و اصلا فکر نمیکردم که بتونم یه روز روی این سن باشم و در کنار پسرا با افتخار بایستم و اجرا کنم، امیدوارم من رو به عنوان عضو هشتم بپذیرین و همراهی ام کنین، من هم بهتون قول میدم، کنارتون بمونم، امیدوارم با صدام بتونم خشحالتون کنم، ممنون
صدای جیغ و داد ارمیا از سر خشحالی من و به وجد اورده بود، از اینکه همراهیم میکرد، خیلی ذوق کردم، تازه یادم اومد خودم و معرفی نکردم
شوگا:خودت و معرفی نکردیا
ا.ت:عاام درسته، (I'm .Li a.t . i love you)
...
part:7
.........................................
(پرش زمانی فردا:قبل از شروع کنسرت)
استرسم از دیروز خیلی کمتر شده بود، و بخاطر امید دادن دوستام بود، اماده شدم و پشت صحنه نشستم تا بقیه اماده بشن، چند دقیقا بعد همشون اومدن و دستاشون و رو هم گزاشتن، حرکت جالبی بود برام
ا.ت:همیشه اینکارو میکنین؟!
نامجون:اره، خب ا.ت اماده ای؟!
ا.ت:اره، امیدوارم که همه چیز خوب پیش بره
کوک:بعد از اجرا صدات میزنم تا بیای، استرس نداشته باش باشه،
ا.ت:باشه، موفق باشین
رفتن رو صحنه و منم از پشت صحنه میدیدمشون، جمعیت خیلی زیاد بود،از همه جای دنیا اومده بودن، فقد امیدوار بودم مشکلی پیش نیاد، کارشون خیلی خوب انجام دادن، دنسشون، صداشون، خودشون، و ارمیا،تو فکر بودم که چند مینی گذشت و دیگه اهنگی پخش نشد،فهمیدم که وقتش شده، داشتن صحبت میکرد
نامجون:خب، بچه ها، ما براتون یه سوپرایز باور نکردنی داریم، شاید براتون شگفت انگیز باشه،اما این اتفاقه خیلی خوب میتونه، تحولی باشه در کیپاپ، و حالا میخام سوپرایزمون و بهتون نشون بدیم
(صدای جیغ و داد ارمیا از خشحالی)
وقتی جونگکوک صدام کرد تا برم، با لخند وارد شدم و با اون شکوه و عظمت مواجه شدم، اولش یکم خجالت کشیدم ولی خب بعد با وجود پسرا خیالم راحت شد، صدای جیغ و داد ارمیا حسابی من و امیدوار کرده بود،محو زیبایی اونجا بودم که کوک دستش و گزاشت رو شونم، و میکروفن و بهم داد، همچنان ارمیا جیغ و داد میزدن
جین:یاااا ، خیله خب بچه ها بزارین عضو جدید گروه خودش و معرفی کنه
ارامشم و حفظ کردم و سعی کردم برای اولین دیدار پر انرژی ظاهر بشم
ا.ت:عوووووو ببین چه خبرهههه، سلاااااممممم، از دیدنتون خیلی خیلی خشحالم و اصلا فکر نمیکردم که بتونم یه روز روی این سن باشم و در کنار پسرا با افتخار بایستم و اجرا کنم، امیدوارم من رو به عنوان عضو هشتم بپذیرین و همراهی ام کنین، من هم بهتون قول میدم، کنارتون بمونم، امیدوارم با صدام بتونم خشحالتون کنم، ممنون
صدای جیغ و داد ارمیا از سر خشحالی من و به وجد اورده بود، از اینکه همراهیم میکرد، خیلی ذوق کردم، تازه یادم اومد خودم و معرفی نکردم
شوگا:خودت و معرفی نکردیا
ا.ت:عاام درسته، (I'm .Li a.t . i love you)
...
- ۴.۴k
- ۲۳ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط