ات: چی؟
ات: چی؟
جونگین: همین که گفتم نباید سر دختر من داد بزنی
ات: دختر تو نیست دختر من هم هست
جونگین: اگه بود الان سرش داد نمی زدی
ات: بس کن
جوکیونگ: بابایی مامانی تقصیری نداره
جونگین: مگه نگفتم برو تو اتاقت
جوکیونگ: من لباس مامانی رو خراب کردم و اونم عصبانی شد
جونگین: لباس خریده می شه ولی بچه نه(رو به ات)
ات: معذرت می خوام
ات جوکیونگ و بغل کرد و جوکیونگ هم از ات معذرت خواهی کرد و جونگین هم از ات معذرت خواهی کرد.
جونگین: همین که گفتم نباید سر دختر من داد بزنی
ات: دختر تو نیست دختر من هم هست
جونگین: اگه بود الان سرش داد نمی زدی
ات: بس کن
جوکیونگ: بابایی مامانی تقصیری نداره
جونگین: مگه نگفتم برو تو اتاقت
جوکیونگ: من لباس مامانی رو خراب کردم و اونم عصبانی شد
جونگین: لباس خریده می شه ولی بچه نه(رو به ات)
ات: معذرت می خوام
ات جوکیونگ و بغل کرد و جوکیونگ هم از ات معذرت خواهی کرد و جونگین هم از ات معذرت خواهی کرد.
۴.۰k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.