تو از

تو از
مهربانی دور باغ آمدی
از سیب‌های نچیده سرخ پاییز خورده
از آن مسیر گل‌آلود
که عطر پونه‌ها
سیاه گیسوان شب زده‌ی شان را
در آب‌های جاری نهر می‌ریزند

و من همیشه
زیر درختان توت
چشم‌براه بارش ستاره‌های دامنت بودم
و تو از خیابانی آمدی
که ما نمی دانستیم 
گذر زیبایی بی‌دریغ را در آن ممنوع کرده‌اند....


#محسن_قریب
#ویسگون
#عاشقانه
#شیفت_شب
دیدگاه ها (۲)

‌کاش می شد برای همیشه رفت ؛به سکوت و آرامش یک خانه ی روستایی...

آسمانِ امشبآرام از دعاست.دلِ زمستان‌زدهآرزویی می‌طلبدکه جز ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط