🌷 شهید سید مجتبی علمدار:
🌷 شهید سید مجتبی علمدار:
شهیدی کاسه سرش پریده بود
سرش رو بغل گرفتم
خواستم لحظات آخر
شهادتین رو بهش تلقین کنم و شروع کردم.....
دیدم لبخند می زنه
کانّه با زبان بی زبانی
داشت می گفت:
تو که نمی دونی
توکه نمی بینی
سرم الان به دامن ولی عصر هست و تو داری برام.........
🌾🌾🌾
#همراه_شهدا
شهیدی کاسه سرش پریده بود
سرش رو بغل گرفتم
خواستم لحظات آخر
شهادتین رو بهش تلقین کنم و شروع کردم.....
دیدم لبخند می زنه
کانّه با زبان بی زبانی
داشت می گفت:
تو که نمی دونی
توکه نمی بینی
سرم الان به دامن ولی عصر هست و تو داری برام.........
🌾🌾🌾
#همراه_شهدا
۶۰۹
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.