و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند بل
و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. (سوره آل عمران آیه ۱۶۹)
📆 روز چهاردهم چلهی شهدا
اَعمال چله :👇👇👇
▪️قرائت فاتحه هدیه به روح مطهر شهید عزیز
▪️یک مرتبه زیارت عاشورا
▪️یا ۱۰۰مرتبه صلوات
▪️یا ۱۳۳ مرتبه ذکر(یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ)
را از طرف شهید اسماعیل نوحه گر هدیه میکنیم به باب الحوائج حضرت ابالفضل علیه السلام
شهیدی که امام زمان عجل الله را ملاقات کرد😭
🌷شهید اسماعیل نوحهگو🌷
همرزم شهید میگوید← نیمه شبی بود که گفتند اسماعیل نوحهگو در سنگر نگهبانی گریه میکند😭وقتی به نزد این عزیز رفتم دیدم بیاختیار گریه میکند، خیلی اصرار کردم تا ماجرا را برایم شرح دهد و گفت تا زمانی که من به آرزوی دیرینهام(شهادت)نرسیدهام این راز را به کسی مگو و من نیز همان موقع سوگند یاد کردم.
اسماعیل گفت: در سنگر مشغول نگهبانی بودم و شروع به خواندن آیاتی از دعای کمیل کردم که یک مرتبه به امام زمان(عج) متوسل شدم و گفتم: «آقا هر چند که روسیاهم،اما غلام توام، خواجه مگر غلام سیاه ندارد،امام زمان چون من بچه هستم نمیآیی مرا ببینی⁉️من آمدهام جبهه چون که خیلی از شهدا قبل از شهادت شما را دیدهاند و با این توسل شروع کردم به گریه کردن که یک مرتبه متوجه شدم اسب سفیدی به طرفم میآید🐎از آن حالت خارج شدم، فکر کردم منافقین حمله کردند، مردی از اسب پایین آمد و چیزی شبیه شمشیر را به زمین زد🗡اسلحه را مسلح کردم و سه بار ایست دادم،شلیک کردم💥اما اسلحه عمل نکرد‼️پتو را از شدت سرما روی سرم گذاشتم و متوجه شدم آقا به درون سنگر آمده است⛺️دستش را روی سرم گذاشت و گفت: من همان کسی هستم که تو مرا صدا میزدی،اصلا نترس به چیزی که میخواهی، خواهی رسید.🌱خودم آقا را صدا زدم ولی لیاقت آن را نداشتم که چهره نورانی آقا را ببینم😭شهید اسماعیل نوحهگو شهواری متولد روستای شهوار در ۱۲ شهريور ۱۳۶۳ در مهاباد بر اثر اصابت گلوله ضد انقلابها به سينه💥به شهادت رسید و پيكرش در روستای جانشينی به خاک سپرده شد🕊
📆 روز چهاردهم چلهی شهدا
اَعمال چله :👇👇👇
▪️قرائت فاتحه هدیه به روح مطهر شهید عزیز
▪️یک مرتبه زیارت عاشورا
▪️یا ۱۰۰مرتبه صلوات
▪️یا ۱۳۳ مرتبه ذکر(یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ)
را از طرف شهید اسماعیل نوحه گر هدیه میکنیم به باب الحوائج حضرت ابالفضل علیه السلام
شهیدی که امام زمان عجل الله را ملاقات کرد😭
🌷شهید اسماعیل نوحهگو🌷
همرزم شهید میگوید← نیمه شبی بود که گفتند اسماعیل نوحهگو در سنگر نگهبانی گریه میکند😭وقتی به نزد این عزیز رفتم دیدم بیاختیار گریه میکند، خیلی اصرار کردم تا ماجرا را برایم شرح دهد و گفت تا زمانی که من به آرزوی دیرینهام(شهادت)نرسیدهام این راز را به کسی مگو و من نیز همان موقع سوگند یاد کردم.
اسماعیل گفت: در سنگر مشغول نگهبانی بودم و شروع به خواندن آیاتی از دعای کمیل کردم که یک مرتبه به امام زمان(عج) متوسل شدم و گفتم: «آقا هر چند که روسیاهم،اما غلام توام، خواجه مگر غلام سیاه ندارد،امام زمان چون من بچه هستم نمیآیی مرا ببینی⁉️من آمدهام جبهه چون که خیلی از شهدا قبل از شهادت شما را دیدهاند و با این توسل شروع کردم به گریه کردن که یک مرتبه متوجه شدم اسب سفیدی به طرفم میآید🐎از آن حالت خارج شدم، فکر کردم منافقین حمله کردند، مردی از اسب پایین آمد و چیزی شبیه شمشیر را به زمین زد🗡اسلحه را مسلح کردم و سه بار ایست دادم،شلیک کردم💥اما اسلحه عمل نکرد‼️پتو را از شدت سرما روی سرم گذاشتم و متوجه شدم آقا به درون سنگر آمده است⛺️دستش را روی سرم گذاشت و گفت: من همان کسی هستم که تو مرا صدا میزدی،اصلا نترس به چیزی که میخواهی، خواهی رسید.🌱خودم آقا را صدا زدم ولی لیاقت آن را نداشتم که چهره نورانی آقا را ببینم😭شهید اسماعیل نوحهگو شهواری متولد روستای شهوار در ۱۲ شهريور ۱۳۶۳ در مهاباد بر اثر اصابت گلوله ضد انقلابها به سينه💥به شهادت رسید و پيكرش در روستای جانشينی به خاک سپرده شد🕊
- ۴۰۷
- ۱۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط