و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند بل
و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. (سوره آل عمران آیه ۱۶۹)
📆 روز شانزدهم چلهی شهدا
اَعمال چله :👇👇👇
▪️قرائت فاتحه هدیه به روح مطهر شهید عزیز
▪️یک مرتبه زیارت عاشورا
▪️یا ۱۰۰مرتبه صلوات
▪️یا ۱۳۳ مرتبه ذکر(یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ)
را از طرف شهید کمیل صفری تبار هدیه میکنیم به باب الحوائج حضرت ابالفضل علیه السلامتازه دامادی از یگان صابرین🥺❤️🩹
🌷شهید کمیل صفری تبار🌷
تاریخ تولد: ۱۳۶۷
تاریخ شهادت: ۱۳ / ۶ / ۱۳۹۰
محل تولد: بیشه سر_بابل
محل شهادت: ارتفاعات جاسوسان
همسر شهید میگوید← کمیل خیلی با محبت بود مثل یه مادری که از بچهاش مراقبت میکنه از من مراقبت میکرد🥰یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود، من به گرما خیلی حساسم☀️خواب بودم و احساس کردم هوا خیلی گرم شده و متوجه شدم برق رفته⚡️بعد از چند ثانیه احساس خیلی خنکی کردم و به زور چشمم رو باز کردم ببینم برق اومده یا نه❓دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم میچرخونه تا خنک شم اما از فرط خستگی دوباره چشمم بسته شد💤شاید بعد نیم ساعت خواب بودم و وقتی بیدار شدم دیدم کمیل هنوز داره ملحفه رو مثل پنکه روی سرم میچرخونه تا خنک بشم‼️پاشدم گفتم کمیل تو هنوز داری میچرخونی؟خسته شدی!🥲گفت:خواب بودی و برق رفت و چون تو به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی و دلم نیومد♡
یک روز قبل تولدم یعنی ۳۱ مرداد کادوی تولدم رو داد که یه انگشتر طلا و یک گوشی لمسی بود💍📱گفت توی این مدتی که باهم بودیم بخاطر شغل من خیلی اذیت شدی، انشاءالله اگه توی این دنیا نتونستم توی بهشت برات جبران کنم♡کادوم رو داد و برای آخرین بار از پیشم رفت و ۱۳ روز بعد از تولدم به شهادت رسید🥀
فقط ۷ ماه عقد بودیم،۱۳ شهریور ماه بود که بچه های یگان صابرین با گروهک منافق پژاک درگیر میشوند💥همرزم و دوست کمیل شهید محرابی پناه تیر میخورد🥀کمیل میرود برای کمک که خمپارهای کنار هر دو میخورد و هر دو آسمانی می شوند.
📆 روز شانزدهم چلهی شهدا
اَعمال چله :👇👇👇
▪️قرائت فاتحه هدیه به روح مطهر شهید عزیز
▪️یک مرتبه زیارت عاشورا
▪️یا ۱۰۰مرتبه صلوات
▪️یا ۱۳۳ مرتبه ذکر(یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ)
را از طرف شهید کمیل صفری تبار هدیه میکنیم به باب الحوائج حضرت ابالفضل علیه السلامتازه دامادی از یگان صابرین🥺❤️🩹
🌷شهید کمیل صفری تبار🌷
تاریخ تولد: ۱۳۶۷
تاریخ شهادت: ۱۳ / ۶ / ۱۳۹۰
محل تولد: بیشه سر_بابل
محل شهادت: ارتفاعات جاسوسان
همسر شهید میگوید← کمیل خیلی با محبت بود مثل یه مادری که از بچهاش مراقبت میکنه از من مراقبت میکرد🥰یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود، من به گرما خیلی حساسم☀️خواب بودم و احساس کردم هوا خیلی گرم شده و متوجه شدم برق رفته⚡️بعد از چند ثانیه احساس خیلی خنکی کردم و به زور چشمم رو باز کردم ببینم برق اومده یا نه❓دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم میچرخونه تا خنک شم اما از فرط خستگی دوباره چشمم بسته شد💤شاید بعد نیم ساعت خواب بودم و وقتی بیدار شدم دیدم کمیل هنوز داره ملحفه رو مثل پنکه روی سرم میچرخونه تا خنک بشم‼️پاشدم گفتم کمیل تو هنوز داری میچرخونی؟خسته شدی!🥲گفت:خواب بودی و برق رفت و چون تو به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی و دلم نیومد♡
یک روز قبل تولدم یعنی ۳۱ مرداد کادوی تولدم رو داد که یه انگشتر طلا و یک گوشی لمسی بود💍📱گفت توی این مدتی که باهم بودیم بخاطر شغل من خیلی اذیت شدی، انشاءالله اگه توی این دنیا نتونستم توی بهشت برات جبران کنم♡کادوم رو داد و برای آخرین بار از پیشم رفت و ۱۳ روز بعد از تولدم به شهادت رسید🥀
فقط ۷ ماه عقد بودیم،۱۳ شهریور ماه بود که بچه های یگان صابرین با گروهک منافق پژاک درگیر میشوند💥همرزم و دوست کمیل شهید محرابی پناه تیر میخورد🥀کمیل میرود برای کمک که خمپارهای کنار هر دو میخورد و هر دو آسمانی می شوند.
- ۳۷۲
- ۱۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط