مافیای عاشق

پارت ۴
ویو ات
صبح بلند شدم و دیدم هنوز داخلمه جیهوپ رو بیدارش کردم و گفتم ازم درش بیاره اونم همون کارو کرد و بلند شد لباس منو با لباس خودشو تنمون کرد و خواستیم بریم بیرون که یهو خوردم زمین خیلی درد داشتم بخاطر دیشب جیهوپ براید استایل بغلم کرد و رفتیم پایین برای صبحانه همه خدمتکار ها تعجب کردن که جیهوپ منی که قرار بود برده باشم رو اینجوری بغل کرده جیهوپ منو روی صندلی خودش گذاشت و همه ی خدمت کار ها رو صدا کرد و بهشون گفت بهم تعظیم کنن حس خوبی بود که همچین مقام بالایی دارم نشستیم صبحانه رو خوردیم و دیدم جیهوپ داره میره ازش پرسیدم کجا میری گفت جلسه دارم و زود بر میگردم
ویو جیهوپ
اصلا دوست نداشتم از پیش ات برم ولی مجبور بودم که به این جلسه برم اون حتی دیشب هم کیوت بود خیلی دوستش دارم امروز میخوام بعد جلسه برم حلقه بخرم و ازش خواستگاری کنم نگرانم که بعد اون کاری که دیشب کردم و براش یهویی بود ازم بدش بیاد
پرش زمانی به بعد جلسه
ویو جیهوپ
ابن جلسه کوفتی هم بالاخره تموم شد رفتم یه طلا فروشی معروف و ۲ تا حلقه با طلای ۲۴ عیار با یاقوت گرفتم تاز از ات خواستگاری کنم
ویو ات
از صبح زیر دلم درد میکردمنتظر بودم جیهوپ بیاد تا سرش کلی غر بزنم بالاخره جیهوپ رسید و اومد داخل
ویو جیهوپ
اومدم داخل و دیدم ات خیلی حالش بده براید استایل بغلش کردم و گذاشتم رو مبل و بهش گفتم چشماشو ببنده حلقه رو از جیبم در آوردم و جلوش گرفتم و گفتم چشماش رو باز کنه و.....
#بنگتن #کیپاپ#بی_تی_اس #جین #سوکجین #آر_ام #آرام#مین_یونگی #شوگا #آگوست_دی #جیهوپ #هوسوک #جانگ_هوسوک #جیمین #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #تهیونگ #وی #جونگ_کوک #کوک #فیک #فیکشن#ری_اکشن #سناریو #تصور_کن #تصور_کنید #تصور_کنید_بی_تی_اس #تصور_کن_بی_تی_اس #ریاکشن #ری_اکشن_بی_تی_اس