کشتیهایم را جمع کردهام

کشتی‌هایم را جمع کرده‌ام
منتظرم نوحم بیاید
و وداع گویم شما را
چه بود
این که زندگیش نام کرده بودید
باریکه آب بی‌ثمری
که تاب کشتی کاغذیم را نداشت.

#شمس_لنگرودی
دیدگاه ها (۱)

‍ آینه زن ها را خوب می فهمدکه تمام غربت شان راپشت رژ قرمزخط...

گاهی معشوق،بر خلاف قوانین فیزیک عمل می‌کند.هر چه به او نزدیک...

شب در چشمان من استبه سیاهی چشم های من نگاه کنروز در چشمان من...

به خودت ، باورت و زندگی ات عشق بورزسن و سالت مشکل عشق نیست.....

#زنمادر نبودتمام سالها مادرانه بافته بودمادرانه ساخته بودتما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط