رمان مثلث برمودا
#رمان_مثلث_برمودا
پارت ⑤
داشت باگوشیش حرف می زد تا منو دید گوشیشو کنار گذاشت معلوم بود ترسیده و به نفر پشت خط گفت:
اوکی بعدا بهت می زنگم
نمی دونم این حرفارو از کجا یاد گرفته برامم مهم نی
فقط برام فرد پشت خط مهم بود که پسر نباشه
با حالت طلبکارانه گفتم:خب!
گفت:خب به جمالت اجیه گلم
ابرومو بالا انداختم گفتم:پاچه خواری نکن بگو اون کی بود
-منو پاچه خواری نچ نچ نچ
الیـــ
جانــ
کی بود
دوستم
از کی تا حالا دوست پیدا کردی
ازهمین حالا
پسره یادختر
اجی به من شک داری
الینا (وقتی اسمشو کامل میگم یعنی خیلی عصبی ام)
باش باش فقط به مامان اینا نگو
می شنوم
من بایه پری دوستم و باهم حرف می زنیم فقط یکم عجیبه اسمشم آندیاس
متعجب شدم ولی خونسرد گفتم:شمارش؟
۰۲.......
گفتم:مشکلی ندارع
اجی گوگولیه خودمی
بعد مث گوریل چسبید بهم
باز لوس شدیا الانم میخوام مامان بابا بفهمن اونوقت (دستمو به نشونه ی زدن بالا اوردم)
چشم چشم الیس جون هیچی نمی فهمن
بعد دوباره گوشیشو دراورد
منم گوشیمو برداشتم اوه ۲۹ میس ۱۰کامنت و ۳تماس خب معلومه ازکیه........
نویسنده:صبا
پارت ⑤
داشت باگوشیش حرف می زد تا منو دید گوشیشو کنار گذاشت معلوم بود ترسیده و به نفر پشت خط گفت:
اوکی بعدا بهت می زنگم
نمی دونم این حرفارو از کجا یاد گرفته برامم مهم نی
فقط برام فرد پشت خط مهم بود که پسر نباشه
با حالت طلبکارانه گفتم:خب!
گفت:خب به جمالت اجیه گلم
ابرومو بالا انداختم گفتم:پاچه خواری نکن بگو اون کی بود
-منو پاچه خواری نچ نچ نچ
الیـــ
جانــ
کی بود
دوستم
از کی تا حالا دوست پیدا کردی
ازهمین حالا
پسره یادختر
اجی به من شک داری
الینا (وقتی اسمشو کامل میگم یعنی خیلی عصبی ام)
باش باش فقط به مامان اینا نگو
می شنوم
من بایه پری دوستم و باهم حرف می زنیم فقط یکم عجیبه اسمشم آندیاس
متعجب شدم ولی خونسرد گفتم:شمارش؟
۰۲.......
گفتم:مشکلی ندارع
اجی گوگولیه خودمی
بعد مث گوریل چسبید بهم
باز لوس شدیا الانم میخوام مامان بابا بفهمن اونوقت (دستمو به نشونه ی زدن بالا اوردم)
چشم چشم الیس جون هیچی نمی فهمن
بعد دوباره گوشیشو دراورد
منم گوشیمو برداشتم اوه ۲۹ میس ۱۰کامنت و ۳تماس خب معلومه ازکیه........
نویسنده:صبا
۴.۴k
۱۹ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.