نام من عشق است آیا میشناسیدم

نام من عشق است آیا می‌‏شناسیدم؟
زخمی‌ام -زخمی سراپا- می‌‏شناسیدم؟
با شما طی‌‏کرده‌‏ام راه درازی را
خسته هستم -خسته- آیا می‌‏شناسیدم؟
راه ششصدساله‌‏ای از دفتر حافظ
تا غزل‌‏های شما! ها، می‌‏شناسیدم؟
این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده‌است
من همان خورشیدم اما، می‌‏شناسیدم
پای رهوارش شکسته، سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا، می‌‏شناسیدم؟
می‌‏شناسد چشم‌‏هایم چهره‌‏هاتان را
همچنانی که شماها می‌‏شناسیدم
اینچنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا، می‌‏شناسیدم!
من همان دریای تان، ای رهروان عشق
رودهای رو به دریا! می‌شناسیدم
اصل من بودم، بهانه بود و فرعی بود
عشق "قیس" و حُسن "لیلا" می‌‏شناسیدم
در کف فرهاد تیشه من نهادم، من!
من بریدم بیستون را، می‌شناسیدم
مسخ کرده چهره‌‏ام را گرچه این ایام
با همین دیوار حتی می‌‏شناسیدم
من همانم -مهربان سال‌‏های دور-
رفته‌‏ام از یادتان؟ یا می‌‏شناسیدم؟


#حسین_منزوی
دیدگاه ها (۵)

صد خزان افسردگی بودم بهارم کرده ایتا به دیدارت چنین امیدوارم...

مثل باران بهاری که نمیگوید کِیبی خبر در بزن و سر زده از راه ...

حالا که روی مریخ آب پیدا شده،کاش مریخ را مثل زمین به گند نکش...

عاقبت در قفس عشق گرفتار شدم دیدم آن خال لبت سخت خریدار شدم چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط