عاقبت در قفس عشق گرفتار شدم
عاقبت در قفس عشق گرفتار شدم
دیدم آن خال لبت سخت خریدار شدم
چادرت سر کن و اینقدر مرا رنج نده
که من از دیدن گیسوی تو بیمار شدم
تا نگاهم به نگاهِ تو نگارم افتاد
دور چشمان تو گردیدم و پرگار شدم
هرکسی دیده رخ ماه و شرر بار تورا
گوید از حسرت تو مثل شب تار شدم
تا که دیدم همه دنبال تو اند ای بانو
کمرم بسته و من وارد پیکارشدم
از همان روز که دیدم قد رعنای تو را
راهی کوچه و پس کوچه و بازار شدم
انقدر قند ز لب های تو لبریز شده
که من از قند و عسل یک شبه بیزار شدم
گرچه از شهر گریزان شده بودم اما
عاقبت در قفس عشق گرفتار شدم
#محمود_احمدوند
دیدم آن خال لبت سخت خریدار شدم
چادرت سر کن و اینقدر مرا رنج نده
که من از دیدن گیسوی تو بیمار شدم
تا نگاهم به نگاهِ تو نگارم افتاد
دور چشمان تو گردیدم و پرگار شدم
هرکسی دیده رخ ماه و شرر بار تورا
گوید از حسرت تو مثل شب تار شدم
تا که دیدم همه دنبال تو اند ای بانو
کمرم بسته و من وارد پیکارشدم
از همان روز که دیدم قد رعنای تو را
راهی کوچه و پس کوچه و بازار شدم
انقدر قند ز لب های تو لبریز شده
که من از قند و عسل یک شبه بیزار شدم
گرچه از شهر گریزان شده بودم اما
عاقبت در قفس عشق گرفتار شدم
#محمود_احمدوند
۲.۷k
۰۳ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.