خدمتکار من

خدمتکار من ( پارت ۱)

وقتی مادر و پدرم مردن من رو از قصر به بیرون انداختند
_من الان پیش خانواده فقیری زندگی میکنم کار میکنم و۰۰۰۰

@:خانم جولی $: بچشون _: من

@ دختر زود باش با مینی برو آب بیار نمیدونم چرا به فرزندی قبولت کردم

_چشم خانم جولی ولی دیر میشه امروز باید از جنگل آب بیارم

@ چرا میخوای دوباره چی گندی بزنی؟ دختره خیره سر؟

_خانم جولی چاه بسته شده چندماه بعد درست میشه تا اون موقع باید به رودخونه جنگل برم

@ باشه ولی پسر عزیز تر از جونم باهات نمیاد

$ مامان من میخوام برم

@ باشه پره خیره سر اه

- راستی آقای جانی نمیان؟

@ نه کارشون یک سالی مونده

_ چشم

_ بریم مینی
دیدگاه ها (۰)

خدمتکار من

خدمتکار من

خدمتکار من

خدمتکار من

روز های بعد از تو

پارت ۳

اسلاید اول لباس رزیو اسلاید دوم کفش رزیame: Heart lostPart:①...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط