Date: ۲۰۲۱/۰۷/۰۸
Date: ۲۰۲۱/۰۷/۰۸
Title: رمان دنیای مرموز
من اینجا چه میکنم وی خدا اینجا بهشته؟ نه بابا بهشت کجا اینجا کوجا
به دور برم نگاه کردم من کجام دیگه پر درخت های عجب و غریب و یه چیز های بزرگ مثل قارچ صدای اب میاد به اطرافم دقیق نگاه کردم و برگشتم پشتم ببینم که با یه عالمه گل و گیاه که آویزون رو به رو شدم وای خدا چی کار کنم چه گیری افتادم نکنه اینها همخوابه زدمتو گوشم ن خواب نی ک اوففف بزار این گل و گیاه ها رو کنار بزنم دست هام میلرزه
_خاک تو سر ترسوت کنم
+وجدان جانننن تو این وضعیت شروع نکن ها ترسو هم خودتی
_وووووو باشه ها راسی ترسو توی نه من
+بیشعور عن ترسو توی تو
_توی
+برو گمشو نبینمت
_شنفتم ها
+گفتم بشنوی
د
دیه حرفی نزد خدا رو شکر بزار ببینم پشت اینها چیه
با اعتیاد گل وگیاه های پیچ پیچی رو کنار زدم
_آنااااا آنااااااا پاشو خرس گنده چقدر میخوابی پاشو دیگه لامصب
یهو از خواب پا شدم به دور برم نگاه کردم دیدم نازی بالای سرم با یه پارچ آب وایساده
جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ میکشمت نازی
_اگه میتونی بکشم
وایسا وایسا
ای موهام ول کن منگول درد میکنه
نوچ خنگول
ول کن دیگه چه غلطی کردم بیدارت کردم که بریم خرید برا اردو فردا ( اردو رو با صدای کمی البته بلند گفت )
یهو صاف ایستادم گفت اردو وای خدا نگاه ساعت کردم دیدم که ساعت 6 عصر شده نیم ساعت گذشته از وقتی که گفته بودم آماده میشم زودی موهای نازی رو ول کردم رفتم دستشویی
+تا یک دقیقه دیه میام
#رمان
Title: رمان دنیای مرموز
من اینجا چه میکنم وی خدا اینجا بهشته؟ نه بابا بهشت کجا اینجا کوجا
به دور برم نگاه کردم من کجام دیگه پر درخت های عجب و غریب و یه چیز های بزرگ مثل قارچ صدای اب میاد به اطرافم دقیق نگاه کردم و برگشتم پشتم ببینم که با یه عالمه گل و گیاه که آویزون رو به رو شدم وای خدا چی کار کنم چه گیری افتادم نکنه اینها همخوابه زدمتو گوشم ن خواب نی ک اوففف بزار این گل و گیاه ها رو کنار بزنم دست هام میلرزه
_خاک تو سر ترسوت کنم
+وجدان جانننن تو این وضعیت شروع نکن ها ترسو هم خودتی
_وووووو باشه ها راسی ترسو توی نه من
+بیشعور عن ترسو توی تو
_توی
+برو گمشو نبینمت
_شنفتم ها
+گفتم بشنوی
د
دیه حرفی نزد خدا رو شکر بزار ببینم پشت اینها چیه
با اعتیاد گل وگیاه های پیچ پیچی رو کنار زدم
_آنااااا آنااااااا پاشو خرس گنده چقدر میخوابی پاشو دیگه لامصب
یهو از خواب پا شدم به دور برم نگاه کردم دیدم نازی بالای سرم با یه پارچ آب وایساده
جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ میکشمت نازی
_اگه میتونی بکشم
وایسا وایسا
ای موهام ول کن منگول درد میکنه
نوچ خنگول
ول کن دیگه چه غلطی کردم بیدارت کردم که بریم خرید برا اردو فردا ( اردو رو با صدای کمی البته بلند گفت )
یهو صاف ایستادم گفت اردو وای خدا نگاه ساعت کردم دیدم که ساعت 6 عصر شده نیم ساعت گذشته از وقتی که گفته بودم آماده میشم زودی موهای نازی رو ول کردم رفتم دستشویی
+تا یک دقیقه دیه میام
#رمان
۱۱.۵k
۰۳ اسفند ۱۴۰۰