سلام بچه هااااا

سلام بچه هااااا


کیو: درسته دختر عموتم ولی نمیخواد انقدر زیاده روی کنی

ران: کیو چیزی شده؟ تاکمیچی اینجا چیکار میکنه؟

کیو: نه چیزی نیست،ران شاید باورت نشه ولی تاکه پسر عمومه 😢

تاکه: چرا یجوری میگی انگار من یه جنم که با تو دوست شده؟

ران: دودقیقه حرف نزنی میمیری؟

تاکه: .......خب دودقیقه شد کیو من میرم پیش هینا ،هینا گفته میخواد تو رو امروز دعوت کنه اگه خواستی بیا

‌کیو: باشه

ران: کیو نمیشه منم بیام(در گوشش)

کیو: نمیدونم به هینا زنگ میزنم ببینم میشه یا نه

ران: ب..

مایکی: منم میخوام بیاااااااامممممم

دراکن: مایکی نمیشه الکی الکی بری مهمونی

مایکی: من که میدونم تو هم میخوای بیای (دراکن سرخ شد 😂 )

دراکن: ای بابا ،کیو چون من همیشه همراه مایکی ام باید بیام

کیو: د‌کی،آخه مگه من به هینا زنگ زدم که بفهمم اصلا پسرا میان یا نهههههه

(بچه ها خواستم بگم اینجا هانما هنوز داخل گنگه)

ناگهان هانما عین گا.و میاد داخل میگه منم میام

همه: نه خیر اصلا و ابدا نمیشههههه

هانما: من نمیدونم من باید بیامممم

صدایه زنگ گوشی کیو:
در مکالمه:

هینا: ‌کیو تاکه بهت گفت دعوتت کردم؟

کیو: آره گفت،هینا میگم چند تا از پسرایه گنگ میخوان بیان اینجا اشکال نداره؟

هینا: معلومه که نداره فقط بگو چند نفرن

کیو: من ،ران،مایکی،ریندویه طفلک،دراکن،هانما

هینا : باشه پس ساعت ۶ بیاین اینجا

کیو: باشه خدافظ

هینا: خدافظ

کیو: بچه ها یه خبر خوب دارم هینا گفت شما هم میتونید بیاین، ران به ریندو میگی که اونم بیاد

ران: باشه

همه: ایولللللللللل 🐣

در مهمونی:

دراکن که میخواد خودش رو سنگین نشون بده عین سنگ یه گ شه خشکش زده

مایکی که عین خر ار سر و کول بقیه میره بالا

هینا که با ماهیتابه اوفتاده دنبال هانما چون به غذا ناخونک زده

تاکه که سعی میکنه همه رو آروم نگه داره

ران و ریندو هم که نشستن دارم حرف میزنن

کیو که داره سعی میکنه هینا رو نگه داره

بچه ها اگه بد شد ببخشید 🌹
دیدگاه ها (۲)

بچه ها اعلامیه داریمچون من فردا دارم میرم اردو نمیتونم تا ۶ ...

الهی فدام بشین 😀

سلام بچه ها پریروز من پارت ندادم چون اینترنتم قعط شد و پارت ...

سلاممممممهمه: یا خدااااا 😱 دراکن: مگه نمیگم عین آدم من و صدا...

سلام به بر و بچ انتظار کشیده . چطورین من که خوبم حالا میخوام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط