آن پاره سنگِ بی نشان بودم من در آن التهابِ نخستین
آن پارهسنگِ بینشان بودم من در آن التهابِ نخستین
آن پارهْسکونِ خاموش بودم من در آن ملالِ بیخویشتنی
آن بودهی بیمکان بودم من
آن باشندهی بیزمان . ــ
به کدام ذکرم آزاد کردی
به کدام طلسمِ اعظم
به کدام لمس ِ سرانگشت ِ جادوی ؟
از کجا دریافتی درخت اسفندگان
بهاران را با احساس سبز تو سلام میگوید
و ببر ِ بیشه
غرورش را در آیینهی احساس تو میآراید ؟
از کجا دانستی ؟
#احمد_شاملو
@dastkhatcafe
آن پارهْسکونِ خاموش بودم من در آن ملالِ بیخویشتنی
آن بودهی بیمکان بودم من
آن باشندهی بیزمان . ــ
به کدام ذکرم آزاد کردی
به کدام طلسمِ اعظم
به کدام لمس ِ سرانگشت ِ جادوی ؟
از کجا دریافتی درخت اسفندگان
بهاران را با احساس سبز تو سلام میگوید
و ببر ِ بیشه
غرورش را در آیینهی احساس تو میآراید ؟
از کجا دانستی ؟
#احمد_شاملو
@dastkhatcafe
۲۷۰
۲۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.