سرای مهیب

سرای مهیب

همیشه بی تو غریبم در این دیار غریب
قسم به باور عشقت که دل نخورده فریب

به پاکی تو خدا شاهد است پاکم من
که دوری از من و جان را نمانده صبر و شکیب

خدا به حرمت عشقت مرا حرام تو کرد
حلال کردمت ای عشق، گرچه رفته حبیب

به لعل پاک لبت که به جرعه اش مستم
قسم به قلب شکسته، قسم به زخم رقیب-

که من به جز تو کسی را به دل ندادم راه
به قلب عاشق من هیچ کس نبوده قریب

یهودیان بُکُشیدم گناه من عشق است
به جای پور خدا تن سپرده ام به صلیب

منم خلیل دلِ دل شکستگان نمرود
شکسته ام بت خود را در این سرای مهیب

دلم به دست تو درمان نگشته ای عیسی
نیاز من به حبیب است تا به دست طبیب

حسین حیدری"رهگذر"

۱۳۹۶/۱۱/۱۳

https://telegram.me/Heidari_official2
دیدگاه ها (۱)

.جزای عشقرهگذر عاشق نشو جایی برای عشق نیستدر شب تاریک من، حا...

وابسته بر نگاه شقایق شدن بد استدرگیر خیرگی به دقایق شدن بد ا...

نیمه نا کاملحوالی تو که هم صحبتت شدم کافیستبه فال نحس، اگر ط...

گلایهبه تو تکیه کرده بودم تو که در دلم نشستیبه کدام مذهبی تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط